- يكشنبه ۱۲ مرداد ۹۹
- ۱۳:۴۹
پل هایی پشت سرم خراب کردم که نمیتونم دوباره بسازمشون
نشستم رو تلی از خاکستر خودخواهیم و اکسیژن حروم میکنم
خواب دیدم سقوط میکنم از دره ی خیلی بلندی ، انتها نداشت
هیچ جای سقوطم ازخواب نپریدم
درد برخورد با صخره ها و تیکه پاره شدنمم حس کردم
دوستم که ازم پرسید میای کوه ؟ گفتم نه
دل ودماغشو ندارم ولی بعد این خواب به امید تعبیرش کوله بستم برم.
- ۱۰۷