- جمعه ۲۴ مرداد ۹۹
- ۰۱:۵۳
ذاتا از آن دسته آدم هایی هستم که مشکلات را زیاد جدی میگیرم!
یه مشکل را میشکافم خودم را درونش میندازم تا یا من غرق شوم یا مشکل حل شود!
یه همچین آدم بیخودی!
درمقابل یار که چندوقتی متواری بود هنوز هم پلیس های اینترپل نیافتنش ، باواژه ای به اسم جدیت بیگانه اس!
یعنی فکرکنم استراتژی اش این است که یکم به مشکل نگاه کند و سپس یه دورخیز انجام دهد
بعد هم یه لگد همراه باشوخی نثار مشکل بخت برگشته کند وبگوید گشنمه شام چی داریم؟؟؟
هرچقدر من کم حرفم و گاها درجمع ها فرقی با دیوار ندارم یار ماشالا یه تنه هیئتی را دردستش میگیرد!
تفاهمات دیگری هم داریم
مثل غذاخوردن!
من طرفدار غذاهایی هستم با بیس سبزیجات بیشتر
یار غذای بدون گوشت را شوخی میداند!
بگذریم ، ان شاالله که مکملیم و نیمه گمشده هم!
+ یه میوه فروشی تو محلمون بود که خانمی همراه با همسرش صاحبش بودن
هرچقدر از خوبی ومهربانی این زن چشم آبی بگویم کم گفته ام وکفران نعمت کم کرده ام دروصف خوبیش
هربار رفتم آن جا برای خرید با نیش تا بناگوش باز شده ازمیوه فروشی شان بیرون آمدم!
امروز که برای خرید فلفل شیرین ، وی ازمریدان دلخسته فلفل شیرین است ، رفتم
هیچی ندیدم! مغازه خالی بود رفته بودن
انگار غم عالم ریخت تودلم یجاباهم !
دیگه کی ازم تعریف کنه بگه ان شاالله عروسیت؟
کی به کفشای کثیفم بخنده بگه چقدر خوشگلن؟؟؟
کی مشاوره درانواع طبخ غذاها رو برام به زورم شده بگه؟؟؟
ای خانوم میوه فروش مهربون چشم آبی همیشه درقلبم خواهی بود!
+ یه جوک خوندم که : خدایا سال 99 حذف کن دوباره نصب کن ویروس داره!
یه ربع خندیدم:)
+ مخاطب عنوان، یار و خانوم میوه فروش هستن البته بیشتر خانوم میوه فروش!
- ۱۰۸