- شنبه ۱۹ مهر ۹۹
- ۱۵:۱۸
ساعت هفت از خونه زدم بیرون باتمام خشونت و وحشی گری درونم درو بهم کوبیدم !
جوری که لرزه به اندام ننه رستم انداخت
چرا؟؟ چون گشنم بود نون نداشتیم ، دوتا برادر بی خاصیت خوابیده بودن بااین عملم خوابشون کوفتشون کردم:)
هم چنان راه میرفتم وغرمیزدم ، هرکی رد میشد احتمالا باخودش گفته این دیوونه اس باخودش حرف میزنه!
نزدیکای پارک خواستم هدفون گوشم بزارم شروع کنم دویدن کنار بقیه پیرمردها ( جز چندتا پیرمرد و پیرزن کسی نمیاد این پارکه)
که یه صدایی رسا وخوانا گفت خانوم؟؟
تجربه چندین سال پیش که داشتم کتابخونه میرفتم یهو یادم اومد ..
سریع سه تا نقشه تو ذهنم طراحی کردم!
نقشه اول: تا اومد حرف بزنه بگم من شوهردارم شوهرم راننده کامیونه !
بالاخره راننده کامیونا ابهت دارن !!
وگوشیمو دربیارم شروع کنم باهاش حرف زدن که یارو فکرکنه شوهرم با کامیونش همین اطرافن!!
ناگهان یادم افتاد گوشی ندارم ، نقشه اول شکست خورد!
واقعا نمیخواین مرام ورفاقت وسط بزارید واسه تولدم یه گوشی خفن برام بخرین؟؟؟
فکرهمچین موقعیت هایی هم باشین خب:)
نقشه دوم: تا خواست حرف بزنه با هدفونم بزنم تو صورتش بعد فرارکنم !
تمام این فکرا تو چند لحظه به ذهنم رسید ، سارق متجاوز ازماشینش پیاده شد...
یا امامزاده هاشم طرف اندازه راک بود!!
سریع گفتم گوربابای نقشه دو و اومدم فرارکنم و شروع کنم هوارکشیدن !
چندقدم برداشتم سارق متجاوز هم شروع کرد راه افتادن دنبالم!!
سرمو برگردوندم چندتا فحش درخور بهش بدم که یهو گفت خانوم ادرس قنادی ... کجاست؟ ازکدوم طرف برم خیابون مدنی؟؟
تمام فکرام پودر شد دنبال آدرس بود طرف !
ادرسشو بلدبودم ولی راستش بهش مسیر اشتباهی گفتم!!
چون اولا یه دور به لقاالله پیوستم ازترس
دوما کی سرصبحی میره قنادی؟؟
سوما اگر سارق متجاوز نبود حتما شرخر بود !!
وگرنه چرا باید یه آدم قد گولاخ باشه ؟؟
بعدش که رفت منم رفتم پارک یه ترس دیگه برم داشت!
نکنه بفهمه آدرس اشتباهی دادم برگرده واقعا سارق متجاوزبشه؟؟ انگیزه پیدا کرد!
واسه همین اماده باش چوب بدست ورزش کردم !
شاخه یه درخت شکستم که مسلح باشم!!
میدونم کار بی فرهنگیه ولی تنها راه همین به ذهنم رسید.
فکرکنم آه داداشام گرفت منو که اینجوری ورزشم کوفتم شد:/
نتیجه اخلاقی :
- صبح ها صبحونه نخورده ورزش نکنید ، باعث میشه خون به مغزتون نرسه هی چرت وپرت فکرکنید!!
- اندازه غول رشد نکنید آدم بترسه ! جدی چی میخورن اینا؟؟!
- قنادی که دنبالش میگشت شیرینی هاش خییلی خوشمزه اس:)
- ۱۸۴