به اردو چنین شتابان :)

  • ۱۷:۰۷

من و اقدس  دوران ابتدایی تو یه مدرسه بودیم 


اون دوم ابتدایی که شد من رفتم اول 


یادمه مدرسه میخواست بچه هارو اردو ببره و منم دلم میخواست برم


رضایت نامه اقدس بابابزرگم باید امضا میکرد و همین که شنید اردو میخوایم بریم جنجال راه انداخت!


اون زمان دوران مردسالاری بود وبس!


بزرگوار دلایلش خیلی منطقی بود !!


ما خیلی کوچیکیم مخصوصا من ( راست میگفت اینو من قدم 50سانت بود مانتو شلوار مدرسه اندازم نمیشد)


میبرن میدزدنمون بعدم کلیه هامونو درمیارن درخوشبینانه ترین حالت!!


خوبیت نداره دختر و نوه دختری فلانی برن اردو!! ( این ازهمشون منطقی تربود)


یه کلام میگم نه ! اینو همراه با زدن عصاش به زمین داد میزد ... 


خلاصه که ما حریف دیکتاتوریش نشدیم وبی خیالش شدیم تا اینکه چندروز مونده به اردو بابابزرگم رفت سفر برای خرید فرش 


  میرفت روستاهای اطراف  فرش دست باف میخرید 


اون موقع ها یادمه زنا توروستا فرش میبافتن یکی این وسط پیدا میشد سرشون کلاه بزاره و به قیمت هیچی ازشون بخره!!


شوخی کردم الکی گفتم شرم باد برمن که پشت سربابابزرگم اینو گفتم:)


بعدش من واقدس با همکاری دیگر زنان اندرونی ( مامانم و مامان اقدس) رفتیم اردو


دروصف اردو هرچی بگم کم گفتم انقدر که من دختر خوبی بودم!!!


یادم نمیاد سرچی ولی اقدس تو اردو باهام قهرکرد منم که ازهمون موقع اهل منت کشی نبودم ونیستم!


موقع برگشتن من رفتم دستشویی این خیر ندیده هام سوار شده بودن اتوبوس حرکت کرده بود!


البته تقصیرخودم بود چون معلم بدبختمون هزاربار گفت هرجا رفتین اجازه بگیرین و ازهم جدا نشین


برگشتم دیدم عه من مانده ام تنهای تنهااااااااااااااااااااااااا هاهاها ( باریتم بخون)


ولی تف به معرفت نداشته اقدس بیاد که صداشم درنیورده بود من جاموندم!


جونم براتون بگه ( اون سبزی درست پاک کن خواهر) اینا میرسن دم مدرسه و مدیر یکی یکی از لیست


اسم بچه هارو میخونه که تحویل ننه باباهاشون بده


آیا نباید اینکارو موقع رفتن میکردن که کسی جانمونه؟؟؟

میبینن که عه  من نیستم 


ازشانسمم بابابزرگم برگشته بود وفهمیده بود ما دوتا خیره سر گوش نکردیم واردو رفتیم


منم که جاموندم و وا مصیبتا...


ازحال خودم  بخوام بگم که تنها تو یه پارک شهر دیگه نزدیک کرمانشاه مونده بودم و عین چی عر میزدم!!


یعنی یه بچه کوچیک تصورکنید که با دهن نیم متر باز گریه میکنه از دهن ودماغ وچشماش اشک و اب  و مخاط جاریه!!


اون موقع هم عقلم نمیکشید البته عقل بزرگترا که شماره خونه ای ادرس خونه ای بزارن تو جیبم یادم بدن 


برم پیش پلیس بگم من گم شدم :)


برگردیم به کرمانشاه ... بابابزرگم که میفهمه من جاموندم بعد یه جنجال دیگه با نیسانش  اومد دنبالم ، یه نیسان داشت که  


 که از همه بیشتر دوسش داشت یادمه بلدم نبود بوق بزنه وقتی آدمی جلوش بود داشت رد میشد کلشو از پنجره میداد بیرون 


 و هوار میکشید برو کنار بروووووکنار نیسانی نشی :)



منم نیم سانت ازجام تکون نخورده بودم میترسیدم بیشتر گم و گور بشم!


دیگه هوا تاریک بود بابابزرگم پیدام کرد و اینبار دیگه درد گم شدن یادم رفت و از ترس کتک عرمیزدم گریه زاری راه انداخته بودم


ولی کتک نخوردم فقط بغلم کرد صدام ببندم:)


تا پام رسید به خونه وامنیت حس کردم شروع کردم دنبال اقدس کردن وکشیدن گیساش !


راستی فرداش تو مدرسه مدیر و ناظم ومعلم یه دور دعوام کردن!! خودشون بی مسئولیتی کردن منو متهم میکردن 



ازاون به بعد دیگه اردو نرفتم تا سوم راهنمایی:)


+ این خاطره با خوندن پست تسنیم یادم اومد که جامونده واسه شام انصافا دردش از جاموندن من تو یه شهر دیگه بیشتره:)


++ دم صبح خواب دیدم یه مار تو خونمون بود بعد مامانم برد انداخت بیرون بعد مار یهو گنده شد تبدیل به اژدهای آدم خوار شد


منم درو محکم گرفته بودم نیاد بخورتم !! یعنی هوار بود که من تو خواب میزدما..


بیدارشدم دیدم هیشکی نیس تا چشمام یاری داد گریه کردم ، نمیدونم چرا :/ لوسم خودتونید:))


ازاین خوابا برای تک تکتون ارزومندم:)




  • ۱۸۷
** گُلشید **

وای مریم😂😂😂

خودمو تو اون سن جات تصور میکنم سکته میکنم😅

من ازاون اول از بس فوبیای گم شدن داشتم همیشه حواسم بود واسه همین خاطره ی گم شدن ندارم😂فقط یبار تو مشهد گم شدم:)اون یبارم همش ترس دعوای بعد از پیدا شدنمو داشتم😂

خدایی معلماتونم  بی مسئولیتی کرده بودن:)

 

از این خوابا منم زیاد دیدم😐

دیشب خواب دیدم دستم قطع شده،😐😭 اون وقت تو خواب اصلا ناراحت نبودم بیدار که شدم میخواستم گریه کنم😅

آره واقعا چندساعت بی وقفه گریه میکردم تا پیداشدم:)

اره بابا یذره مسئولیت نداشتن بعد فرداش منو دعوا کردن دسته جمعی!

یباردیگه درحد بیست دقیقه گم شدم تو بازار بچه بودم 

منم تو خواب داشتم مقاومت میکردم درنشکنه اژدهائه بیاد تو بخورتم ولی بیدارشدم میترسیدم به در نگاه کنم 

یه شکل عجیبی داشت دهنش اندازه کروکدیل بازمیشد

یعنی گریه بود که من سردادم صبح:))
نرگس بیانستان

وای ینی انقدر خندیدم :))))))))

خدا نکشتت :))))))) 50 سانتی کی بودی تو :)))))

برو کنار نیسانی نشی؟؟؟ :)))))))))))

وای یکی منو جمع کنه :))))))))))))))))))))))))))))))

 

خیره. صدقه بده

:)

50 سانتیه مدیرمون!

به کوردی اینو میگفت، اعتقادی به بوق زدن نداشت:)

والا من این روزا رو دور خیرنیستم انگار یه ساعت پیش لیز خوردم پخش زمین شدم قوزک پام پوستش کنده شده:/

مامانم میگه بشین یه گوشه توروخدا تکون نخور:)
تسنیم ‌‌

واقعا چقدر بی‌مسئولیت که چک نکردن بچه‌ها رو و بعد چقدر بی‌انصاف که تو رو دعوا کردن بابت اشتباه خودشون.

ولی ماجرای من که درد نداشت، خنده داشت :))

اره واقعا منم هفت سالم بود زبون نداشتم بگم خودتون اشتباه کردین من فقط دسشویی داشتم:)

شام تولد نخوردن برای من درد داره!!

ازدیدخودم گفتم:)
مشکات ..

چقدرررر بی مسئولیت 😐😐عرضه نداشتن مواظب بچه ها باشن اصلاً واسه چی اردو بردن😑

من اگه جای مامانت بودم فرداش میرفتم مدرسه حسابی از خجالت همشون درمیومدم😑

اره واقعا 

نه بابا مامانم معتقد بود مقصرمنم:))

ولی بابابزرگم ازخجالتشون دراومد :)
فرشته ی روی زمین

عااااالی بود : ))))

از این خوابا آرزومندی؟! :/ ولی درکت میکنم..آدم ازاین خوابا که میبینه حس میکنه از خوابیدن انرژی که نگرفته هیچ تازه خسته تر هم شده.ضربه روحیش که دیگه هیچی..🤦🏻‍♀️🥴 چندشب خواب هزار پا دیدم...بزرگ بود کسی هم نبود بکشتش..انقدر تو خواب داد کشیدم و گریه کردم تا حس گلودرد و خراشیدگی گلو گرفتم تو خواب..بیدار که شدم انقدر خسته بودم که حد نداشت😑تازه همش هم دور و برمو چک میکردم هزارپا نیاد😂

:) دقیقا توخواب کلی انرژی ازت گرفته میشه

بیدارمیشی خسته تری:)
غریبه آشنا A

کل داستان و غصه واسه تنهایی موندنت تو پارک ی طرف😢 اون برو کنار نیسانی نشی ی طرف..😂😂😂

 خوابتم خیر عزیزم 🙏

یوقتایی جو خواب میگیره و تاثیر ترسش تو بیداری هم تن آدمو میلرزونه...منم چند بار اینجوری شدم که کم موندم از ترس برم اتاق مامان و بابام بخوابم یا پیش داداشام 😓🤒


عوض تو من بچگیم ی دنیا خاطره دارم از گم شدن!!! 😐انگار نافمو با گمشدن بریده بودن!!اصلا باورم نمیشه ب گفته دوروبریام از وقتی شروع ب راه رفتن کردم تا 5-6 سالگی 100 بار گم شدم!! 😕هر وقت در باز میشد و کسی حواسش نمیشد من ناپدید شده بودم!!😶اونم با وجود ریزه میزه بودنم 😶😅(البته بعد از همه قد بلندتر شدم 😌😅)

دیگه جوری که هر کس حتی یبار اون زمان اومده باشه خونمون خاطره داره از گم شدن من بگه!!😅

ی سریاشو قشنگ یادمه....

بعد طفلی مامان و بابام و عموهام و زنعموهام همگی تو برنامه روزانشون ی دور بسیج شدن و دنبالم گشتن و پیدا کردنم داشتن... دیگه عادی عادی بود!!خیلی وقتا خودم میگشتم بعد برمیگشتم خونه!! 😶😂😂

یبار که دست داداشمو که برخلاف من از لای در فقط بیرون رو نگاه میکرد هم گرفتم با خودم بردم!! 😂😂

خدایی الان یادم میفته مو ب تنم سیخ میشه!!میگم خواست خدا بود ندزدیدنم و کلیه هامو درنیوردن 😓😝😖

:) کلیه:)))
سکوت شلوغ

یه بار خواهرم تو بازار شاهچراغ گم شد 

بعد کلی گشتن و استرس پیداش کردیم مامانم اول یکی زد تو گوشش بعد محکم بغلش کرد و گریه کرد

منو میگی نمیدونستم کدومو هضم کنم

زد تو گوشش رو یا گریه اش یا آغوش کشیدنش

ولی سکانس قشنگی بود 😂😂😂

 

منم بعد پیداشدنم ازترس کتک خوردن کم مونده بود سکته کنم:)

 کتک نخوردم ولی کتک خوبی نثار اقدس کردم:)


افغانی ..

اقدس !😅 بیخود نیس میگن خاله مادر دومه ! چه مهر مادری خرج شما کرد !😅 

(اگه من اولیا بودم پدر اون کادر مدرسه رو درمیاوردم...)

 

من 4سالگی گم شدم . مادر میگه کولی ها گرفته بودنت پس نمیدادن ! پول میخواستن !

ینی اگه پیدام نمیکردن از اون موقع تا الان وسط یه چهاراه داشتم گدایی میکردم 😗کلی هم پولدار بودم

بله واقعا خاله خوبیه!!

حالا چقدرپول دادن ازادتون کردن؟:)))


افغانی ..

داشتم این حکایت شما رو واکاوی میکردم.

گفتم شما کوزت اقدس دختر تناردیه ! گفتم نه

گفتم شما سیندرلا اقدس آناستازیا ! بازم گفتم نه

گفتم شما یوسف اقدس یهودا ! دیدم خیلی بیشتر جور درمیاد 😁

 

خانواده تهدید کردن اگر ندید با کمیته میایم به جرم بچه دزدی . اونا هم پسم دادن 😊

:)

والا داستان شما بیشتر نیاز به واکاوی داره!!

چقدردوستون داشتن حالا من بودم ....
:)
** fateme **

سلاااام خوبی؟ خوشی؟ سلومتی؟

خیلی باحال بود 😂😂😂

سلاااام کم پیدا:) خوبم تو خوبی؟

:)
** fateme **

ممنون خوبم دلم تنگ شده بود گفتم بیام ببینم چه خبره 

چیکارا میکنی 

خوب کردی:)

والا هیچی فعلا تو چه میکنی؟
** fateme **

منم بیکارو بی عار 😂 

دیگه از دست خودم خسته شدم 

دیگه داروشیمیایی نمیخورم اما زیاد میخوابم رفتم ازمایش دادم قندم ۱۰۲ بود ویتامین دیم۲۰ بود به دکتر نشون دادم برام ویتامین دی و اهن نوشته گفت اهنم کم نیست ولی برای اینکه ذخیره اهنم بیشتر بشه بخورم . دیگه اینکه دارم کچل میشم 😂😂😂 اصن نمیدونم چی شوده موهام کم پشت شده الانم روغن زیتون زدم یکم مغزم گرم بشه 😄

:))) منم دی بدنم کمه

چقدرمیخوابی؟
** fateme **

بعضی روزا میشد حالا درسته دیر میخوابیدم مثلا دو شب ولی دیرم بیدار میشدم اما بعد از ظهرم باز میخوابیدم امروز ساعت یک ظهر بیدار شدم دیگه الان خواب ندارم فکر کنم چهار صبح خوابیدم . اما چندوقت پیش یه حالی داشتم به سختی میتونستم از جام پاشم حس سنگینی داشتم و انرژیمم کم بود الان به اون شدت نیستم نمیدونم علتش چی بود . حساب نکردم چندسالت میخوابم . الان که فکر میکنم شاید بخاطر اینه که دیر میخوابم . اما اینکه زود خسته میشم یا انرژیم تموم میشه نمیتونه علتش دیر خوابیدن باشه 

دیرخوابیدن باعثشه جای شب وروزت عوض شده یه مدت زودبیدارشو عادت کنی
** fateme **

حالا مگه میتونم زود بیدار بشم ؟ بیدار میشم میبینم عه ساعت ده صبحه ، شبام بخاطر این گوشی دیر میخوابم هرشب میگم زود بخوابم بعد میشه دو سه . جالب اینه که هروقتم مصممترم واسه زودخوابیدن اون شب دیرتر میخوابم 😂

:) خب باخودت قرار بزار که مثلا از یازده به بعد گوشی تعطیل 

هرشب تکرارکن تا عادت کنی:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
مهربانی شما چه رنگیست؟

اگر یادمان بود وباران گرفت نگاهی به احساس گلها کنیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan