شاید مانند زمین که قرن هاست گمشده اش را پیدا نمیکند.

  • ۰۰:۲۶

من به خیال خودم تمام خودم را از برهستم 

 

تمام آنچه را که از من ، منی ساخته اند..

 

اما گاهی حرف  هایی که سالیانی دور قورت داده ام را به خاطر می اورم

 

تمامی بهانه های روحم را هرشب دانه دانه درسینه ام حبس کرده ام  و گاه ناغافل ازدستم درمی روند 

 

ازقفسم رها میشوند

 

من هربار خودم را متعجب میکنم 

 

هربار به چشم خودم ناشناخته تر می آیم 

 

 

دیدار تو 

 

گر صبح ابد هم دهدم دست

 

من 

 

سرخوشم از 

 

لذت این چشم به راهی

 

 

 

 

 

  • ۹۷
محیا ..

آقااا چقد قشنگ بود 

دیدار تو گرصبح  ابدهم  دهدم دست

من سرخوشم از لذت این چشم به راهی مای لاوم😂❤

برا مخاطب خاصم نوشتمش😆😂

 

مثلاً میخواستم فعلاً بیان ظاهر نشم تا بعد کنکور

نمیذاری که!

 

آهنگم قشنگ بود:(:

 

:)) حال کردی؟؟


بله بنویس ماهم دورانی ازاین جمله ها رد وبدل میکردیم:)


اره اهنگو خیییییلی دوسش دارم از شکلاتم بیشتر!

اسکار هریس این آهنگ خونده معنیشم قشنگه لنتی
محیا ..

راستی سلام خوبی خوشی سلامتی؟:)

 

من گشنمه خوابم میاد 

بسی کلافم😢😭

سلام دخدر

شکر :) تو چطوری؟

منم گشنمه ازامشب رژیم گرفتم 

ساعت نمیگذره دارم هلاک میشم:))))
محیا ..

اره خیلی خیلی حال کردم منتها مای لاو ندارم بفرستم براخودت نوشتمش😂❤

 

من سینگل به گورم والا😑

بااین اخلاقا مزخرفم:)))

اصن نگم برات  چند روز پیش یه پسری بهم ابراز،علاقه کرد برگا خودم ریخت اصن باورم نمیشد از من خوشش بیاد😐😅

همچنانم خودمو تو آینه میبینم باورم نمیشه😂😂😂

 

آره قشنگ بود معنیشو که نفهمیدم کامل ولی از ریتمشوتنصداش وبقیه چیزا خوشم اومد😅

 

 

رژیممممم گرفتی؟

چراااا؟ توکه چاق نیستی!

اندامت که خوبه

لاغر نشو😑

 

 

برو برو مش محیا من سرکار نزار:)


اخلاق تو مزخرفه؟ اخلاق من پس دیگه چیزمرغه:)

چقدر بهت فرت وفرت ابراز علاقه میکنن!!

والا ما دوسال پیش یارمون گفت سلام ازاون موقع یقشو گرفتم ولش نمبکنم!!

( خودش گفت شده دوسال من یادم نیست) :)))

بیکارم گفتم چه کنم چه نکنم 

رژیم بگیرم:)))
محیا ..

امشب بیان سر ناسازگاری گذاشته 

کلی تایپ کردم همش پرید هی خطا۵۰۴میده😑

 

 

کجاشو فکر کردی سرکاریه؟:))

 

اخلاق منم همون چیز مرغه دور نمام خوبه بیان نزدیک میفهمن اوه اوه چه رومخیم:))))

 

 

آره بااینکه دانشجوییم زیاد مورد بودولی انقدر توخونه موندمو تو اجتماع نبودم اعتماد بنفسم انقدر کم شده الان براخودمم این همه پیشنهاد عجیب غریبه

این اخریه رو که انقدر پسره خفن بود خودمم هضم نکردم هنوز 

پسر مدیرم بود

خیلی پولدارن ومعروف درعین حال خیلی باشخصیتن ازاینا که پولدارن خیلی ولی انسانن خودشونو گم نکردن فروتنو مهربونن مغرور نیستن اصلاً

من قرار بود پیش خود پسره کار کنم سهل انگاری کردم دیر رفتم نشد

۳روز بعد خودش زنگ زد گفت بروپیش بابام آدرس دادو اینا 

من رفتم پیش باباش مشغول شدم

پسره هم خوش قیافس هم خیلی جنتلمنوباکلاس 

هم پولدار هم معروف 

هم بواسطه کارش کلی دختر مختر وپلنگ ملنگ وداف مدلینگ. دوروبرشن

بعد چون پولداره از خداشونه که دوست دخترشون بشن اینجوری بگم که من که پیش باباشم که مرد متاهله وسه تا بچه پسر بزرگ داره دخترا بهش چشم دارن مخشو بزنن

ببین اون که پسرشه دیگه چقدر هواخواه داره

 

واسه همین ببین یه درصدم فکر نمیکردم پسری مثل اون باوجود ایننن همه دخترو مدلینگ دوروبرش منِ ساده رو اصن ببینه چه برسه ابراز علاقه کنه:))))

 

همیشه میگفت کاری داشتی پیام بده من هستمو... لفظشم با عزیزمو قربونت برمو...

منم روحیاتم خاص :))

خوشم نمیومد یه بار به دوستم گفتم این پسره چرا اینجوری باهام حرف میزنه یجوریه عزیزم چیه دیگه

 

دوستمم گفت اووو محیا تو خیلی لوسی دیگه عادتشونه به همه میگن چیکار به تو داره اخه این همه مدلینگ براش کارمیکننو...

یعنی میخوام بگم دوستمم اینجوری فکر میکرد که عمراً یکی مثل این که انقدر خفنه منِ معمولیو بخواد:))))

 

براش چتا پسره وابراز علاقشو فرستادم 

که ببینه وگرنه فک کنم باور نمیکرد چون اونم پسره رو دیده و میشناستش:)))

 

حالا درکل عجیبیش اینجا بود ده بارم فک کنم منو ندیده  اخلاقمم خیلی ندیده چون کلاً من پیش باباش کار میکنم اون جای دیگس 

باوجود اون همه دختر خفن دوروبرش عجیب بود برا خودم:)))

حتی بهش گفتم این همه داف دوروبرته چرا من؟

گفت چرا تو نه؟

من داف پسند نیستم

من دختر تودلبرو کوچولو بامزه بانمک دلبرِ فلانو بهمان میخوام که همشونو توی تو دیدم

من😐😂

ولی درکل بهش گفتم من گزینه مناسبی براتون نیستم

آخه تفاوت سطح بیدااااد میکنه

حقوق چندماه من فقط یه ساعت رو دستشه

بعدم پیش باباش کار میکنم خجالت میکشیدم باباش بفهمه

وتازه بازم طبق معمول سنش کمتره منه ومشکل اصلیم همین بود:/

 

بهشم گفتم کوچیکتری گفت مهم نیست برام دختر همسن برام بچست و...

 

اون خانمه هم که درموردش تووب نوشتم که باز داداشش کوچیکتر بود اونم بهش گفتم برادرتون کوچیکتره 

گفت براما مهم نیست 

واصرااار که من خیلی ازت خوشم اومده خیلی مهرت به دلم نشسته به خانوادت اطلاع بدهو...

کلاً همشون کوچیکترن همشونم براشون مهم نیست

 

به مامانم گفتم خواستگار دارم اینجوری وسناشون کمتره

ومنم رد میکنم

مامانم گفت اخه محیا تو۲۶بهت نمیاد الکی چرا رد میکنی بشناسشونو ...😅

 

گفتم من دیگه رد کردم😅

بنظرت مامانم از بودنم خیلی خستس؟:))))

میخواد ردم کنه برم نه؟:))))

 

کار خوبو تو کردی😅

ببین یکی بیاد همون آدم زندگی آدم باشه خیلی بهتره صدتا آدم اشتباهی بیاد

میخوام نیاد صدسال😂

 

همون ادم اصلی زندگی من بیاد بهترهی فرتو فرت خاطر خواه:/

 

دوسالگی باهم بودنتون مبارککک😍😍😍

انشاالله ۱۲۰سالگی باهم بودنتونو کنار نوه ونتیجه جشن بگیرید😍

 

نبابا رژیم نگیر اندامت خوبه:)

 

 

یه چیزی بهت بگم که یکم بیشتر فکرکنی

ادما همه مثل هم نیستن

همه هم قرارنیست یه مدل زندگی کنن

من قبلا گفتم بازم میگم پسرکوچیکتر نمی پسندم

ولی حقیقتش این فقط نظرمنه!

میدونی زندایی من از خونواده خیییییییلی ضعیفی بود

و هشت سال ازداییم بزرگتره:)))

کسی متوجه نمیشه فقط خودمون میدونیم هرچندبراشونم مهم نیست

خییلی باهم خوبن خییلی تورفاهه

یعنی زندگی که داییم واسش ساخته آرزوی خیلیاس

حتی من زنداییم قبل داییم ازدواج هم کرده ....

انقدر خودت دست کم نگیر

من کلی ازدواج عجیب دیدم که خوبم هست اتفاقا

علف باید به دهن پسرمدیرتون شیرین بیاد:)))

انسان باش وعاقل درست رفتار کن محیا 

اول اشنابشین بعد ردکن خوشت نیومد

بابا من ویار به قول خودش دوساله باهمیم همون اول که

اینجوری همو دوست نداشتیم

فقط یه خوش اومدن ساده بوده

باورت میشه چندماهه تازه حس میکنم عمیقا دوسش دارم؟؟؟

پس نترس این پیله ای که دورخودت ساختی فقط به خودت ضربه میزنه

تومگه چی کم داری؟؟

اصل خودتی که خیلی خوبی
محیا ..

فک کنم رفتی بسلامتی رژیمتو بشکنی:)))

 

همه جا داره بارون میاد اینجا انقدر شرجیه نمیشه نفس کشید:/

 

 

خوابم میاااااد خیلیییی ولی ازعذاب وجدانم بخاطر درس نمیخوابم بعد درسم نمیتونم بخونم چون خیلی خوابم میاد حال برزخیه

خدا. منو وقتی آفریده گذاشتتم رو تنظیمات کوآلا

ولی ظاهر انسان😑

خدایا قربونت برم این بنده بدبختت باید برا ظاهر انسانیش تلاش کنه ولی این کوآلای درون نمیذاره همش خوابش میاد😢😭

نه بازنمیشد وب هی خطامیزد خوابیدم:)
خب خسته ای حق داری عذاب وجدان چیه؟
اسی $

گشنمه😭

 

شوهر کنید بره بابا دوسال دیگه خودتون تو آینه خودتونو می بینید پشماتون از ترس میریزه....

 

مجرد خر است 😁😎

روزه ای؟

تو متاهلی؟؟

دخترا تازه بعد از سی سالگی باید به فکرازدواج باشن:)
محیا ..

چه جالب داییت چقدر اززن داییت بزرگتره:)

دم داییت گرم

مرد واقعیه

انشاالله خوشبختیشون زیادتر بشه:)

 

 

 من اعتماد بنفسم خیلی پایینه حالت معمولی 

پسره هم سرتر باشه واین شرایط بدترم میشم

بدتراز همه هم خواهر گرامیه وافکار منفیش که یه بند توگوشم هی تکرار میکرد 

محیا ولت میکنه برا سرگرمی میخوادت هدفش فقط سرگرمیه این پسرا پولدارا دنبال خوش گذرونیو سرگرمین فقط

اول آخر این تفاوت سطحوهمه چیو میزنه تو سرت ببین کی گفتم که همه این چیزا رو بکوبه تو سرت و...

 

من خودم اعتماد بنفس ندارمو ترسو ودودل اونم بدترم کرد :/

حین حرف زدن حتی انقدر موج منفی داد که منعکسشون میکردم تو حرفام به پسره

که رنگووارنگ دختر دورتهو... نمیتونم اعتماد کنم و...

رابطه تعهد نداره ول میکنه طرف میره یکی بهتر بیینه و...

پسره گفت مگه توچته که نگرانی بهت خیانت کنم؟

من اصلا اون سبکی نمیپسندم 

تو خودت بهتر ببینی ول میکنی میری بایکی دیگه؟

گفتم پسر با دختر فرق داره 

پسرا ظاهر بین ترن

گفت ربط به پسرو دختر نداره 

به ذاتوشخصیت آدم ربط داره 

بعضیا وفاداران بعضیاهوس بازن و...

 

ازاونطرف افکارمنفی خواهر گرامی ترسو نگرانی خودم

دیگه قبول نکردم...

 

بعد که به مامانمم گفتم مامانم گفت چرااینکاروکردی!

 

اخه مامانمم خیلی قبولشون داره هم خودپسره هم باباشو خانوادشون چون معروفن میشناستشون اصلاً مامانم مخالف کارکردنم بودولی گفتم پیش کی میخوام کار کنم قبول کردگفت خوبه چون خیلی قبولشون داره گفت بروآدمای خیلی خوبینوهمون روز اول خودمامانم کلی از شخصیت پسره وباباش وادمای خوبو مومنین  تعریف کرد

 

خواهرم میگه از سنت خجالت بکش :)))

انقدر زدتو سرمو گفت ولت میکنهو بالا تربودنشونو میزنه تو سرت یه روزی یه شب فقط سرش باخواهرم بحث بود😅که گفتم بابامیگم  نه تو یکی ولم کن فقط😅😂

خودمم البته توشک بودم بدترم کرد

 

مشکل من اینه دراین مواقع کسی بزرگترو ندارم درست راهنماییم کنه خودمم قدرت تصمیم گیری ندارم آدم ریسکپذیریم نیستم

 

دیگه گذشت هرچی به صلاحه همون میشه درنهایت:) 

 

 

 

زن داییم هشت سال بزرگتره:)

منم این فکرارو دارم کم وبیش


محیا ..

آقاااا من کلاغ نیستم:((

 

فک کنم اسی فقط به من گفته رفته سرکار

 

خودت گفتی اسی یجوری شده نیستش و...

 

منم گفتم شرایط ادما تغییرمیکنه بالطبع بودنشون وچت کردنشون کمترمیشه تومجازی

اونم شرایطش تغییرکرده میره سرکار خیلی وقت نداره چت کنه حتماً

:(

 

اینجوری میگی کلاغا خبر اوردن انگار من فضول یاخبرچینوخبرببرو بیارم:((

 

 

شوخی کردم ببخشید
مهربانی شما چه رنگیست؟

اگر یادمان بود وباران گرفت نگاهی به احساس گلها کنیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan