- چهارشنبه ۶ مرداد ۰۰
- ۱۷:۵۴
یه ساطور داریم خیلی بزرگ وتیزه
خیلی دوست دارم پیش بند ببندم وکلاه سراشپزا رو بزارم
اون ساطور خفن و تیز دستم بگیرم و بعدش
تق تق تق تق سبزیجات خوردکنم با نهایت
سرعت ودقت و ایضا ظرافت !
ولی نمیشه ونخواهد شد...
اون ساطور عزیز اون ساطور دسته چوبی
اون عزیزدل اون جان برکف
همون اندازه که محبوبه منه
محبوبه زن عموی خاله ی مامانم نه ها
هزاربارتر منفور و فیلم ترسناک و جانی و آدمکش برای مادرمه!
مادرمن مادر من تو یاری و یاور من ، از هرشی تیز وبرنده ای
که قابلیت قطع انگشت و دست تامچ و آرنج
و خراش انداختن و زخم و زیلی کردن را دارا باشد
هراسی تماشایی میدارد!
مادر و برادر کوچک به شدت از خون میترسند!!
کافیه یه پشه بی جون یه قطره خون ازاینا بمکه
و جای نیشش قرمز بشه این دو نام آور کورد غیور
با دیدن قرمزی پوست آب قندلازم میشن!
زین رو مادر پا بردل علایق و خواسته های دخترگلش نهاده
و تمامی چاقوهای آشپز خانه فوراگزمپل ؛
ست کامل چاقوی اشپزی ، ساطور، تیزبر، کارد میوه خوردی
قیچی تیز، ناخون گیرتیز وحتی خلال دندون تیز را
جمع اوری و مصادره کرد!
اصلا وقتی یک کیلیپ آشپزی را به تماشا مینشینم که
طرف با ساطور چگونه تند و فرز همه چیز را ازدم تیغ میگذراند بغض کرده و لبخند تلخی به جبر روزگار میزنم!
ملاقمونو داشتم باهاش رو قابلمه ها طبل میزدم شکست:)
الان هم ساطور وچاقو میخوام هم ملاقه!
- ۱۴۴