اصلاهم پشیمون نیستم

  • ۱۷:۲۴

یه پسر عمو دارم که ازوقتی یادم میاد توی جمع ها دنبال جلب کردن توجه دخترا بود


خییییلی ازدواجی بود ،از همه دخترای هم سن دم بخت خواستگاری کرد و نه شو گرفت و تسلیم نشد!


سلطان استعداد تیک زدن بود


وقتی عروسی و مراسمی چیزی میشد از ذوق و شوق حضور حور وپری ها توی مراسم همه جور شیرین کاری میکرد


هروقت می دیدمش کهیرمیزدم 


چندبار که توی اشپزخونه بودم و چایی میریختم توی چاییش تف کردم


یبار که سرماخورده بودم خلط گلو داشتم توی چاییش یه گوله خلط زرد کشدار انداختم


وقتی چایی رو خورد گفت دخترعمو چه خوش طعمه چایی توش گل سرخ ریختین؟!!


خداروشکر چندسال پیش زن گرفت سایه نحس هیزبازیش جمع شد 


توی لیستی که برای کشتن یه سری ها آماده کردم این چهارمیه!





  • ۲۴
مهربانی شما چه رنگیست؟

اگر یادمان بود وباران گرفت نگاهی به احساس گلها کنیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan