تنها و غریب

  • ۱۶:۵۱

میخواستم وقتی عمر وبلاگم هزار روز شد یک پست طنز بنویسم 

 

تهشم شاید یه بازی مثل صندلی داغ !

 

اما دل  و دماغش ندارم غمگینم 

 

وقتی کرمانشاه بودم غروب که از قبرستون برگشتیم دوتا خانم اومدن برای عرض تسلیت من نمیشناختمشون پرسیدم گفتن همسایه س خانم آقای فلانی ، اون موقع شناختم . اقای فلانی مرد متشخصی بود دبیر بازنشسته بود گهگاهی دیده بودم همراه بابابزرگم کوه میرفتن یا توی پارک ورزش میکردن ، چیزی که باعث تعجبم شد حرفای اون خانم بود خییلی باسوز گریه میکرد و مشت میزد به قفسه سینه ش ...یه جای کار میلنگید مسلما واسه مرد مسن همسایه که پدربزرگ من بود اینجوری گریه وزاری نمیکرد باسوز 

 

توی گریه هاش قربون صدقه یه نفر میرفت دل آدم خون میشد با حرفاش ...به اقدس گفتم جریان چیه؟ داره واسه کی اینجوری میکنه ؟ گفت پسرش ! شوهرش چندوقت پیش با تفنگ زد پسر بیست وچندساله شو کشت ...جلوی چشم همه !

دیگه نپرسیدم چرا؟ چون هیچ دلیلی به پدری اجازه نمیده فزندشو بکشه ، حس انزجار گرفتم ازاقای فلانی 

بی رحمی و سنگدلی تاکجا؟ این زن داغدار که من دیدم دیگه زنده نبود ...مرده بود هرلحظه میمرد 

هیچ چیز از هیچکس بعید نیست 

 

الان سه روزه دارم به دوستی فکرمیکنم که چندساله واسه تحصیل رفته به جایی که آزادانه زندگی کنه وشاد باشه 

جایی که روزهای خوبی برای خودش بسازه 

سه روزه غروب که میشه تمام تاریکی های شب میشینن رو دلم و نفسم هرلحظه تنگ ترمیشه 

تصویر خنده هاش از جلوی چشمام کنار نمیره 

الان چه حالی داره؟ چقدر ترسیده؟ حالش چطوره؟ اگه خوبه چطور برگرده؟ مادرش الان چه حالی داره ؟

اینا سوال هایی هستن که به هرکی زنگ میزنم میگن نمیدونیم خبرنداریم جواب نمیده  مادرشم داره دق میکنه

 

جنگ پایان خواهد یافت

ورهبران باهم گرم خواهند گرفت

وباقی میماند

آن مادر پیری که چشم به راه فرزند شهیدش است

و آن دختر جوانی که منتظر معشوق خویش است

و فرزندانی که به انتظار پدر قهرمانشان نشسته اند

نمیدانم چه کسی وطن را فروخت

اما دیدم چه کسی 

بهای آن را پرداخت

" محمود درویش"

 

 

جنگ همون مصیبتیه که میتونه در لحظه زندگی های زیبا ، بچه های خندون، گلدون های سبز، ساز های خوش صدا وشهر های روشن

به تلی از خاکستر تبدیل کنه...

 

 

 

 

 

  • ۵۱
مهربانی شما چه رنگیست؟

اگر یادمان بود وباران گرفت نگاهی به احساس گلها کنیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan