کوزتینگ!

  • ۱۷:۰۰

اینم از بدبختی منه سرپیری به خونه تکونی کردن همسایمون حسودیم میشه !

انقدردلم خونه تکونی اساسی میخواد انقدر دلم میخواد حدنداره

ازاون مدل خونه تکونی ها که یه کف دست جا واسه خواب پیدا نشه و همه چی شسته بشه 

کاش مامانم و داداشام یه ده بیست روزی میرفتن جایی خونه رو به من میسپردن 

قشنگ همه چی رو میشستم اون مدلی که دلم میخواد کف آشپزخونه و سرویس ها ودیوارهارو با چندمدل شوینده وسفید کننده

برق مینداختم فرش ها رو هم میبردم بالای پشت بوم میشستم ( حیاطه) ولی بازم یه نفر لازم داشتم واسه جابه جا کردن وسایل

الان که فکرش میکنم چقدررر من اسکولم مردم خونه رو خالی میکنن یارشون صدا میکنن بیاد باهم فیلم ببینن:)

من آرزومه خونه خالی بشه بشور بساب اساسی بکنم  ازاون مدل ها که جون آدم درمیاد!

من یه مدلی هستم که کمترکسی باهام همکاری میکنه توی کارها 

مثلا کمد لباس هام و وسایلم چیدمانش اینجوریه که شلوارهای جین از تیره به روشن و از نوتر تا روزمره دسته بندی شدن

مانتوها هم همین طور ، مانتوهای گرون تر و نو تر و تیره تر جاشون با مانتوهای روزمره و روشن تر متفاوته

کفش هامم نمیزارم تو جاکفشی میشورم یا توی جعبه کف کمدم میزارم یا یه چیزی خریدم جای کیف  وکفش

همه شون باید از تیره به روشن به ترتیب باشن پیرهن و لباس های روزمره و مهمونی هم همینطور

 همشون هم اتوشده باید باشن حتی جوراب ها 

خب این مدلی هست که من  واقعا لذت میبرم ازش  و روحم به ارامش میرسه:)

بعد که میام کابینت ها ویخچال و کشوهارو اینجوری مرتب میکنم بهمش میزنن توجه نمیکنن غرمیزنم کلافه میشم

بعدش مامانم میگه خونه منه تو نمیخواد حرص بزنی اصلا نمیخوام اونجوری به ترتیب حروف الفبا باشه همه چی:))

اینه که واقعا عذاب میکشم وقتی میرم میبینم توی یخچال پنیر گذاشتن کنار ظرف سبزی ، پنیر باید کنار مربا و و .. چیز میزای صبحونه باشه

یا توی کابینت ها باید هرچیزی با اون چیزی که کاربرد یکسان دارن یا یه رنگ ویه شکل هستن باشه

توی تمیزکاری هم همین داستان برقراره من اول کف آشپزخونه پودر لباسشویی میریزم که بسابم چربی هابره

بعد سفیدکننده میزنم بعدم جرمگیر قشنگ هم باید درجهت اب طی بکشم

خب همکاری نمیکنن میگن زور خرکی میزنی یبار بسه و ...

باورتون میشه یبار سر شستن زیاد جوراب های داداشم داشت جنگ جهانی میشد؟؟ 

هرروز جوراب های کثیفش میشستم که فرش ها لک نشن بو نگیرن کثیف نشن شاکی شده بود که جورابام کهنه شدن 

انقدر شستی دیگه جوراب خشک ندارم!! لباس هاشم همین جور میگفت ازبس میندازی تو ماشین رنگ رو روشون رفته

خیلی بهم برخورد ! جای تشکر دعوام کرد منم دیدم لیاقت نداره دیگه کاری به لباس و جوراباش ندارم ولی خب حرص میخورم این  باجوراب میگرده تو خونه


  • ۱۲۰
عارفه صاد

😬😬😬

مگه اینجوری نبود که همه باید از خونه تکونی در برن؟؟؟

من خییلی دوست دارم :) 
خونه عمقی تمیزمیشه واقعا 
وسایل بدردنخور و اضافه حذف میشه کلی فضا بازمیشه 
همه جا بوی تمیزی میده هرچیزی شسته میشه 
زری ...

یا خود خدا 0_______________0

من و شما اگه هم اتاقی میشدیم  فقط یکی مون زنده میموند 😂😐

آقا اینجوری واکنش نشون ندین معذب میشم:)))
چرا؟:)
زری ...

دقیقا نقطه مقابل شمام XD

آها :)
نه بابا من اگه میخواستم نقطه مقابلم بکشم دوتا دارم تو خونه:)))
محیا ..

یاد مامان وسواسیا افتادم قربونت:)))

 

منم خیلی منظمم ونظم همه چی برام مهمه اینجوریه که بیمارستان بودم ریزترین چیزایی که میخواستم دقیقا ادرس میدادم کجاست 

و کدوم لباسم یا شالم تو کدوم کمد و...س ودقیقا همونجا باهمون ادرس خواهرم راحت در میورد

 

آشپزخونه یخچال نامرتب باشه کتابخونم و... رواعصابمه 

وحتی بااین حالم کتابخونه و کمدامو مرتب کردم

و تو یخچال انقدر بدم میاد چیزای اضافی باشه وبهم ریخته بااین اوضاعم درمیارن مرتب میکنم وگرنه رومخمه

 

والانم به شدت دلم میخواد میتونستم اتاقو میریختم بیرون کلی تغییر میدادم😢 هی میشینم فور میکنم این کمد بره اونور کتابخونه بیاد اینجا فلان بشه چقدر بهتر میشه و... ولی کی میتونه جابه جا کنه😢

یه سال دم عید تنهایی یه دیوارو کامل ترمیمم کردم الیاف زدم

:)) 

بابام حوصلمو سر برد هی فس فس میکرد

یه تیکه میزد میرفت دیدم به امید بابام بمونم حالاحالاها تموم نمیشه تارفت استراحت این ماله رو برداشتمو الیاف مثل خود گچه نرمتره زدم کل دیوارا یه روزه تمومش کردم😆

کچ کاریم کردم

اصن میگی کسی نمیتونه باهات همکاری کنه انگار خود منی:))

بقیه فس فسن اونجوریم که من دلم میخواد کار انجام نمیدن

باید تنهایی خودم انجام بدم

واینم خیلی بده همیشه زحمت وفشار زیادی متحمل میشیم چون همه چی رومخمونه:/

 

ولی دیگه وسواسیتم در حد تو نیست:))

 

زیاد مثلا همون اشپزخونه وحمومو اینارو میشورمو میسابم حتی الان😢

انقدر که از بوی شوینده ها همش درحال سرفم

ولی بازم بنظرم به حد تو نمیرسم:))

 

 

 

سلام برتو ای محیا:)

نه من گچ کاری و اینا بلد نیستم :) پارسال نرده های راه پله هارو رنگ کردم رنگ تیرش زد بیرون :))
وسواس نیست واقعا
اینجوری فقط زندگی زیباتره:)))

محیا ..

راستی دلام 

دوبی؟

چه خبلا؟:))

 

 

 

سلامتی:)
تو چه خبر؟:) خوبی؟

تسنیم ‌‌

بعد اون وقت به من که یک دهم، نه بابا، یک بیستم تو هم گیر به این چیزا نمیدم میگی وسواسی و منظم و چمدونم این چیزا؟؟؟؟؟؟ الان کفم برید به قول لوتیا :) کشوی جورابای من شاید یک روز در هفته یا دو هفته یا شاید حتی یک روز در ماه مرتبی به خودش ببینه. باقی روزا درمیارم پرت می‌کنم توش :)) راجع به نظم و ترتیب وسایل هم اصلا وسواس تو رو ندارم. راجع به ترتیب رنگ و اینا که اصصصلا :)))

تو دیگه چه موجودی هستی؟ =)

تو گیر داده بودی به چینش موازی دسته لیوان ها!!
اصلا یه چیز عجیب بود:))))
من فقط رو چیدن از تیره به روشن و اتو داشتن لباسها حساسم
و چیدن منظم کشو و کمد و کابینت و ..
اشیایی که کاربرد مشابه دارن مثل ابزار پیش هم تویه سبد کوچیک به ترتیب سایز باید باشن
این مدلی خیلی بهم ارامش میده اصلا عمرم اضافه میشه:))
من حتی ملحفه و رو بالشی هارو اتومیکنم !
محیا ..

من گچ کاری کردم الیاف زدم رنگ زدم

مردیم واسه خودم 

روح مردونه دارم نباید جسم دختر میداشتم اونم انقدر ظریف حداقل یه دختر هیکلی بودم بهتر بود

بقول دکترم مینیاتوریم:/)))

 

نه من دوب نیستم:(

لاک ناخن اکلیلی زدم شیتان پیتان کردم برم بیرون کنکل شد ومن مانده ام وغم اینکه این لاکارو چطوری پاک کنم:/

اکلیلی پاک کردنش سخته:/ ولی خیلی دوس:/

 

البته رفتم بیرونا ولی با شیتان پیتان ولاک اکلیلی بلخ بلخیم رفتم تا مارکت شیرو روغنو کیکو هل هوله خریدم گفتم لاک وارایشو شیتان پیتان حیف نشه برم یه بادی بخورم:))

ولی دوقدم رفتم بدنم کم اورد به نفس نفس افتادم زود برگشتم:/

پیر شدم:/

 

لاک اکلیلی میقای برات بقلم؟

:)) برا تفلدت؟

بودجم در حد لاکه:)):

مرد نیستی ،شیر زنی عزیزم:)))
گفتی لاک کردی کبابم...
ایناز حداقل بیستا لاک ازم غارت کرده 
فکرکن هرلاکی اگه سی تومن خریده باشم چه ضرری کردم:))
توشون اکلیلی هم بود
الان دیگه خیلی وقته درکمدم قفل میکنم هیچی نمیتونه ببره:))))
مامانی ...

اینقدر دوست داشتم وسواس داشته باشم...

اما ندارم😐

دلم میخواست خونه ام با مشخصاتی که گفتی باشه😶

واقعا به نظرم این رفتارمن وسواس نباشه
وسواس خیلی وقت ها باعث اذیت شدن اطرافیان میشه
من الان تو خونمون فقط وسایل و کمد خودم اینجوریه 
چندبار واسه مامانم و داداشها همین جوری مرتب کردم خییلی وقت گذاشتم ولی نگه نداشتن همونجوری بمونه
ولی حتما اگه روزی خودم خونه ای داشتم همه چیز 
باید همین مدلی که میخوام و بهم ارامش میده باشه:)
محیا ..

عزیزممم آیناز چه شبیخونی زده بهت:))))

چطوره فسقل خانم؟

عکس جدید نداری ازش؟

بدینش به من براش همش لاک میخرم:))

من میمیرم برا بچه ها:((

بااینکه خودم خیلی لاک دوست دارم ومیشه گفت مرض لاک دارم ولی حاضرم دخمل داشتم همه لاکا برااون بود:))

:) 
خوبه مدرسه میره 
داداشم داره عکس خیلی دوسش داره :|
والا من ازبچه ها زیاد خوشم نمیاد:)
بنظرم باید یادبگیرن غارت نکنن!!
محیا ..

عزیزم:)7سالشه؟

عکس از داداشت کش برو ببینمش منم خیلی جیگله:)

خواهرمنم خیلی از بچه ها قبلا خوشش نمیومد ولی الان بهتره بسکه کلیپ بچه نشونش دادم😆

بچن دیگه نوموفهمن:)))

 

چرا عکس پروفایلتو برداشتی؟

چراهمه عکس پروفایلاشونو بردارن اگه مده تا منم بردارم؟:)))

هر وبلاگی میرم برداشته:/

اردیبهشت هفت میشه

فعلا روابط با برادرم مثل اوکراین و روسیه س!
بزرگترش که میفهمه باید یادش بده خب:))
خییلی خرابکار و اذیت کنه
مامان منم که عمشه اگه مارو باخونه به اتیش بکشه خم به ابرو نمیاره:)
من حرص میخورم!
نه برنداشتم والا
فکرکنم بیان مشکل داره
محیا ..

عسیسم:) بزرگ شده

 

:)با  داداش بزرگه؟

من تنها کاری که میتونم بکنم اینه باداداشم واون بامن کاری نداشته باشه وگرنه جنگامون میشه جنگ ایران وآمریکا اصن:))

 

یه جوکه میگه روابط خواهر برادری اینجوریه که کلیه بخوان حاضر بهم بدن ولی شارژو بهم نمیدن:))

واقعا ما همینجوریم تو حالت معمول اصن باهم کنار نمیایم 

یعنی اینجوری که اون فوق االعاده مرد سالار من تو مایه ها فمنیست ولجبازو کار خودمو بکنو به حرف هیچکس گوش نمیدمو مغرور اصن به اینکارو بکن نکن کسی گوش نمیدم 

وهمین باعث اختلافات شدیدمونه بحثمون میشه انقدر از دستم کفری میشه که خودشو میزنه

حالا خواهرم ارومه رابطشون باهم خوبه درمقابل این سبک مردا فقط باید سر اطاعت خم کرد و سکوت کرد 

که من اهلش نیستم و همین میشه باهم ازبچگی نمیساختیم 

ولی خب جونمونم برا هم در میره

سر همین کلیم میخواست کلیه بده بهم من که قبول نمیکردم ولی همش میگفت من بهت کلیه میدم نگران هیجی نباش 

من زاااار میگفت وقتی من کلیه دارم چرا گریه میکنی نگران چی 

چیزی نشده من یه کلیه میدم بهت خوب میشی ناراحت چی؟

خلاصه میخواست کلیه بده بهم ولی حالت معمول همش جنگمونه:))

واقعا ما مصداق همون جوکه ایم:))

رابطه خواهر برادری همش همینه:))

 

دعوا نمکشه:))

 

آخی مامانت:)

بچه ها همشون همینن دوتا زلزلشو ماهم داریم یعنی داشتیم بزرگ شدن الان

ولی باز من همون زلزله ها که خرابکاری میکننم خیلی دوس 

درحال حاضر تنها چیزی که حالمو خوب میکنه یه عدد بچس:))

 

اها بخاطر بیانه یهو وارد پیجم شدم دیدم اکثر پروفایلا نیست 😐

 

بیان خرشده نه پنلم بازمیشه نه پروفایلم درست میشه

آره واقعا خواهر برادری همین شکلیه:)

اره این داداش بزرگ من اخلاق نداره:)
yara 78

جایی رزومه دادی؟

واقعا خوب مینویسی

باید قابت بگیرن اصلا

تشکر:)
مامانی ...

نه منظورم این نبود که وسواس داری...

من دلم میخواد داشته باشم ، نه ازون آزار دهنده هاش... ولی داشته باشم.

ضمن اینکه توصیفاتی که کردی رو هم دلم خواست.

 

ان شاالله...

به امید اون روز😘

آره متوجه شدم :)
خوبه آدم کمی نسبت به شرایط محیط زندگیش حساسیت داشته باشه
تشکر مامانی جان:)
یاسی ترین

عزیزم چقدر فرق داریم با هم 😁🙈

 

آخی خوب از تمیزی و نظم لذت میبری :)

چقدر؟:)
اصلا وقتی دورم شلوغ و نامرتب میشه به قدری کلافه و عصبی میشم نگو
بعضی خونه ها هم دیدی کلی خرت و پرت برنزی دارن انگار سمساریه
اوناهم منو عصبی میکنه:))
یاسی ترین

خیلیییی 🤣🤣🤣

من اگر تعریف کنم هم ذهنت بهم می‌ریزه 😁😁😁😁 

 

وای منم وسیله زیاد بدم میاد :/

گفتی ذهن بهم ریخته یاد یه چیزی افتادم
سه سال پیش خییلی حس های بدی داشتم خواب نداشتم تمرکز نداشتم
رفتم روانشناس ،یبار بهت گفتم که یه روانشناس میرفتم پیرمرده همش بهم میگفت گوزلیم گوزل!
بعد نرفتم رفتم یه جا دیگه
همون وقتا وبلاگ زدم که بنویسم بعد جونم برات بگه روانشناس راهکاری که بهم داد واسه خلاصی از بهم ریختگی ذهنم و این وسواس فکری یکیش نوشتن بود یکی دیگه شب به شب حذف فکرا مثل بستن صفحات مرورگر:))

x

عزیزم چه منظم و خوب 

از اون زن های خونه دار کدبانو میشی :دی

 

منتها به خاطر وسواس رنگ و قرینه و .. ات ٫ پدر جد شوهرت رو میاری جلوی چشمش 🤣

 

عه اره راست میگی قرینه نبودن خیلی رومخه برام:)))

عاقا نگو ببین پشیمونش میکنی:)))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
مهربانی شما چه رنگیست؟

اگر یادمان بود وباران گرفت نگاهی به احساس گلها کنیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan