- پنجشنبه ۲۲ ارديبهشت ۰۱
- ۲۲:۳۵
یک سری عکس گرفتم که خودم خیلی ازشون حس خوبی گرفتم براتون میزارم
این جاده ی قشنگ بین راه بود همین اطراف تهران که خیلی قشنگ بود درخت ها هم توت سفید بود اکثرا به سختی عکس گرفتم
چون هرلحظه ماشین رد میشد !
کماکان در راه حوالی همدان!
طبیعت زیبای کوه ، گول این سرسبزی رو نخوردید زیرشون آب جریان داره:))) یه نفرگول خورد تا زانو رفت تو گل ( اقدس)
از کوه که پایین اومدیم مسیر رودخونه رو رفتیم اینجا دربند شهرستان صحنه میباشد
الله الله از این همه زیبایی از این همه سردی ! خییلی سردبود
کفش های خیس شده ی مریم! جورابام دراوردم چون پام لیز میخورد داخل کفش!
صدای آب هوای تازه صدای پرنده ها .... همه تن چشم شدم ! البته تو اون خیره گشتنا و همه تن چشم شدن ها
گهگاهی زوجی رو درحال اعمال منکراتی دیدیدم که با انداختن سنگی توسط من و اقدس به نوبت کوفتشون کردیم!
تازه کلی ماهی های ریز و درشت هم داخل رودخونه دیدیم
تا به آبشار رسیدیم آبی بسیار زلال
چه آب زلالی چه آب شفافی ، اب را گل نکنیم ( اقدس خر)
پاهای چرکول خویش را در آب سرد و یخ فروکردیم:))) ناخن شصتم خورده به سنگ کبود شده ازهمونجا داره درمیاد
انقدر حال داد جای هرکی ازاین حرکتا خوشش میاد خالی:)
و بعد کلی گشتن با اون سروضع خاکی و خیس درمیان خیل انبوهی از دختران شیک و زیبارو ترتمیز رفتیم سمت بیستون
و متاسفانه من گشنم بود خییییلی خون به مغزم نرسید هیچی عکس نگرفتم!
:)) وبعد تر از آن فرداش به سمت تهران برگشتیم و سر راه این ندید بدیدها رفتن لالجین تا خرخره سفال خریدن!
ولی مریم نخرید چون حوصله بارکشیدن نداشت چون اگرداشت یک جفت کفش اضافه برمیداشت!
- ۱۰۰