- جمعه ۱۳ خرداد ۰۱
- ۱۸:۲۷
خورشید خانوم با قدرت هرچه تمام به قصد کشت رو سر ما گناه کارا گرما میپاچه دقیقا واسه همین از تابستون خوشم نمیاد
چندتا شکلات تو کیفم داشتم که از گرما آب شدن ریختن تو کیفم ، انقدری که از حیف شدن شکلات ها حرص خوردم واسه شستن کیفم حرص نخوردم!
مامان من اصلا از شکلات و کاکائو و شیرینی خامه ای خوشش نمیاد حتی از خامه متنفره
منم بدون ذره ای عذاب وجدان هرچی شکلات و کاکائو میاد تو خونمون حالا هرکی هم خریده باشه برمیدارم و با احدی شریک نمیشم!
داداشام معمولا خوششون میاد ولی منطق من میگه چون مامانم نمیخوره دوست نداره اون دوتاهم نباید بخورن
سرهمین علاقه م به شکلات و کاکائوبود که متوجه شدم خاک تو سرم شده عاشق شدم رفته!
وقتی که با رضایت قلبی و از ته دل از شکلات هام دادم به یار خورد
این اتفاق هرگز نیوفتاده بود ...
دیروز که برمیگشتم خونه انتهای خیابونمون یه زمین خالی خیلی بزرگه که منم زد به سرم از اونجا رد شدم
یدونه لاک پشت یافتم و یک عدد کرم!!
تو ذهنم داشتم فکرمیکردم که لاک پشت رو ببرم خونه سوپ لاک پشت درست کنم کرم رو هم سوخاری کنم
همراه سوپ خوب میشه!
دقیقا افکارم حول درست کردن سوپ لاک پشت ، کباب کردن کرم ، چگونگی شکستن لاکش ، بخارپز کردن کرم بهتره یا سوخاری کردنش میچرخید!
ناگهان دوتا دختر از کنارم رد شدن که یکشون دید دارم عکس میگیرم سریع خم شد گفت : ای جااااانم چه ناااااازه
لاک پشت رو برداشت بغلش کرد نازش کرد
میدونید چی فهمیدم؟ این که تو زندگی یک سری توهم ها آدم رو میگیره
مثلا یکی فکرمیکنه خیلی باهوشه
یکی دیگه فکرمیکنه خیلی خوش قلبه
اتفاق دیروزم به من فهموند برخلاف تصورم نه تنها دختر نازی نیستم بلکه بویی از ظرافت دخترانه نبردم!
اقدس و داداشم همیشه میگفتن وحشی هستم ها ولی من یک عمرتو توهمم بودم فکر میکردم الکی میگن
چون با دندون سر اقدس گاز گرفتم تو بچگی کینه کرده داره به ناز و ملوس بودنم حسادت میکنه!
یا داداشم فکرمیکردم سر لجبازی یا بخاطر اینکه چنبدباری حوصله م سر رفته بود بهش گفتم بیا مبارزه کنیم تو دفاع کن من بزنمت شماره من تو گوشیش سیو کرده : وحشی تر از بافقی!!
اقای یار نیز چند روز پیش گفت همونجوری باش مثل قبل
باخودم فکرکردم الان میگه مثل قبل مهربون لطیف و ... کلی صفت خوب واسه خودم تو ذهنم ردیف کرده بودم
سریع یه برق غرور نشست تو چشمام!
تا گفت همونجوری مثل قبل خشن و غرغرو باش!!
مرد اون شکلات هایی که بهت دادم خوردی زگیل بشه بچسبه به دماغت که اینجوری ضایعم کردی!
- ۱۳۲