اینجا که میتونم کمی غر بزنم؟

  • ۱۶:۰۵

دقیقا از وسطای شهریور خونه جمع میکنم و بسته بندی میکنم تا امروز که تازه منتقل شدیم خونه جدید و هرچی میچینم خونه ،خونه نمیشه!

تلویزیون وصل نیست هنوز البته زیاد من تلویزیون نمیبینم اما خب همین که روشن باشه خونه از سوت و کور بودن درمیاد .قالیشویی نمیاد فرشارو ببره بشوره چون خونه قبلی طبقه دوم بودیم الان پنجمیم! میگه نمیتونم اون همه پله رو فرش حمل کنم ، حق داره ولی خب حتی با کمی مبلغ بیشترم راضی نمیشه . چندتا از کابینت ها خراب شدن ریل و درشون و آقای برادر امروز فردا میکنه تعمیر نمیکنه درکمد دیواری هم مشکل پیدا کرده با زور زیاد باز میشه اونم تعمیر میخواد وباز امروز فردا کردنای برادر خان....

میدونی راستش خسته ام خیلی ،به این خونه حس خونه ندارم شاید چون بهم ریخته س شاید چون هنوز با این محله خیلی غریبه ام شاید چون مدرسه برادر چندتا از کتاباشو هنوز نیورده شاید چون برادر چندروزی از مدرسه و درساش جامونده شاید چون ته کوچمون مدرسه راهنمایی دو شیفته س و من صبح ها و غروبا از دست شلوغیشون کلافه میشم صداشون قشنگ تو خونه ماست! کاش فقط ناظمشون دو دقیقه اون بلندگورو بزاره زمین ! 

شایدم چون چندتا از واحد های طبقه پایین پرنده و سگ دارن و تو بالکن صداشون میاد منم با هر پارس سگه یه دور سکته میکنم :| 

خونه جمع کردن خیلی سخته واقعا هرچند من همه چیز شستم بعد بسته بندی کردم و روی تموم کارتن ها نوشتم چیا داخلشه ازاون سخت تر جابه جایی و هزینشه! چهارساعت کار و سه تا کارگر و طبقه پنجم شد نه میلیون:| 

تازه ما گاو صندوق ، پیانو ، یخچال ساید ماشین ظرفشویی هم نداشتیم ! نمیدونم باید ناراحت باشم یا خوشحال که نداریم

تاااازه کلییی هم کمک کردیم خودمونم تو حمل وسایل من که هنوز دست وپام کمرم درد میکنه ،وسطای خونه جمع کردن مامانم مجبور شد عمل کنه و بعد مرخص شدنش گذاشتیمش خونه خاله م هنوزم نیومده ،یعنی من علاوه بر اینکه کمک مامانم نداشتم بلکه نگرانی برای وضعش هم داشتم 

همش با خودم میگم الان فکر کن وضعیت جنگیه بالاخره بهتر میشه تو از پس اینم برمیای تواناییت زیاده ....ولی راستش روحم خسته س همه جام درد میکنه دلم میخواد چهل و هشت ساعت بی فکر و نگرانی بخوابم 

  • ۱۳۵
مها :)

نمیشه فرش هارو خودتون ببرید پایین و وقتی شسته شد خودتون ببرید بالا؟ 

اسباب کشی همیشششه سخت بوده، مخصوصا اگه آدم کمک دست نداشته باشه:( 

با این حال خونه جدید مبارک و ان شاءالله روز های قشنگ و رنگی و پر از شادی توی خونه جدید بگذرونید*_*

دارم به همین فکر میکنم دیگه چاره ای نیست 
:) اوهوم 
من خیلی دست تنها شدم 
تشکر عزیزم :)

عارفه صاد

برات باید دعا کنیم زود تر مدارس مجازی بشن که از سر و صدا ها راحت بشی😅

من اسباب کشی رو خیلی دوست دارم، خونه جدید، دکوراسیون جدید، فضا تازه، پیدا کردن وسایل گم شده. البته اگه خونه همون طبقه اول باشه با این وجود خیلی جا به جا نشدیم و این لذته رو خوب درک نکردم.

حالا من که خونه نیستم ولی صبح ها خیل عظیمی بچه مدرسه ای پر سروصدا میان تو کوچمون غروبا که میام خونه هم همزمان با من تعطیل میشن:)
منم تغییر دوست دارم حتی این خونه از خونه قبلی همه چیش بهتره
ولی انقدر خسته شدم که ذوقی نموند برام 

آرا مش

یاد اثاث‌کشی خودم افتادم ولی انگار برای شما سخت‌تر هم بوده با دست‌تنها بودنت :((

این کار همیشه سخت بوده و هست... میگن هر سه تا اثاث‌کشی معادل یه آتش‌سوزی کل خونه خسارت و آسیب داره بنظرم منظورشون فقط خسارت فیزیکی نیست و بیشتر روحیه...

ولی حس و حالت وقتی خونه تمیز و مرتب چیده میشه و همه جاش برق میزنه و از یه گوشه میشینی بهش نگاه میکنی و کیف میکنی رو خریدارم :))

من تازه نصف دغدغه های دیگه ای که دارم ننوشتم:)
ما خسارتی ندیدیم تو وسایل البته جز آینه من که خیلی خوشگل بود و بااینکه قرار بود خودم با ماشین ببرم شکست!
اون آینه چهارچوبش چوبی و کار دست بود هنوز دلم میگیره بابتش
 دقیقا منم روحم خسته س:)
خداکنه به اون مرحله برسیم:)))

مامانی ...

مریم جان عزیزم ، خسته نباشی گلم.

میدونم تا خونه کاملا چیده نشه آدم به آرامش کامل نمیرسه ، اما شاید وسط این شلوغیا یه کمم استراحت کنی ، مثل همین که میگی دلت میخواد ۲۴ ساعت بخوابی ، بد نباشه ها.

لااقل یه کم جون میگیری و بعد دوباره شروع میکنی.

 

وای چه هزینه های سرسام آوری😣🥴

 

امیدوارم که مامانت صحیح و سلامت برگرده خونه

و دلتون در کنار هم گرم باشه و با آرامش زندگی کنید💕

خیلی ممنون :)
دقیقا همینه ارامش ندارم الان
آخه وقت ندارم که استراحت کنم وگرنه انقدر با خودم نامهربون نیستم:)
همش سرکارم تا پنج 
خییلی :)
خیلی ممنون از دعاتون:)

سکوت شلوغ

سلام 

یکی اومده که فکر کنم یادت رفته باشدش کلااااااااااا 

خوبی؟

چه خبر؟

هنوزم عالی می‌نویسی 

 

سلام :)
نه یادم نرفته 
شکر بد نیستم سلامتی 
تو چطوری ؟ چیکار میکنی؟
تسنیم ‌‌

آقا اینا همه یه طرف که حتما تموم میشه به زودی و راحت میشی و این صوبتا، ولی اینکه نهههههههه میلیون پول بی زبونو دادین اسباب‌کشی کجای دلم بذارم؟ آقا چه خبره؟ خانوم چه خبره؟ فک کنم به جای گاوصندوق، پولاتونو تو بالش گذاشتین، فقط یه کانتینر بالش جابجا کردین که انقد شده. وگرنه اصلا منطقی نیست :|

اوهوم پنج تومن قرار بود بگیرن ولی اضافه شد ساعتشون 
یعنی یه پست میطلبه بنویسم دربارش
چندجا دیگه قیمت گرفتیم همین بود
به ازای هر تیکه وسیله سنگین و هرطبقه دویست گرفتن:|
بعد لفتش میدادن کارنمیکردن دوساعت منتظر اسانسور مینشستن!
حرصی خوردم نگو
سکوت شلوغ

سلام مجدد 

خب خداروشکر 

ان شا الله که عالی باشی

منم شکرر 

فعلا درگیر درس و آشپزی و.... 

 

 

 

اشپزی درگیری داره؟:)
عروسی کردی؟:)
چقدر کم پیدا شدی:)))
macho picho

سلام . خسته نباشید . خدا قوت .

سلام 
تشکر
سکوت شلوغ
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

صبحت بخیر 

مریمی هیچی بلد نیستم مثل چی پشیمونم چرا قبلا یاد نگرفتم 

یعنی شانسم زده که مادرشوهرم خیلی زن خوبیه گاهی یادم میده جلو بقیه هم ازم دفاع می‌کنه واگرنه حسابم با کرام الکاتبین بود 😅

 

البته خونه داری هم گرچه یک هنره ولی کار خیلی بوقیه همه چی مرتب میکنی دو دقیقه دیگه همش ریخته ، غذا درست میکنی تموم میشه اوایل داشتم افسرده میشدم حس میکردم کارام بیهوده است ، ولی چون مثلا تقسیم وظایف کردیم دوست دارم خیلی خوب یاد بگیرم تا عروسی  ولی قطعا حالا حالا کدبانو نمیشم که قلق همه چی تو دستم باشه

 

عروسی هنوز نه ، تازه سربازی تموم شده و رفته سرکار  خونمون  کار داره  ،وسایل خونه هم نصفه نیمه خریدیم هنوز مونده شاید خرداد سال آینده عروسی کنیم شایدم بیشتر طول بکشه 

 

خخخ زهرا دیگه فحش میده بهم 😅

الان یکم مسئولیت پذیر تر شدم ، رفت و آمدم با اقوام بیشتر شده ، درس میخونم و....

 

 

** ****** ****** **** **** *****؟ 

 

شبت بخیر :)
ببخشید دیر جواب دادم مریض بودم 
کلی پیج اموزش اشپزی و خونه داری مثل نگهداری میوه سبزیجات ،بسته بندی مواد غذایی و تمیزکاری و.. اموزش میدن 
کم کم عادت میکنی راه میوفتی  بعد مدتی دستتم تند میشه تو انجام کارهات
تو خوبی خاله ی من همسن منه اندکی بزرگتر نیمرو هم بلد نیست 
ان شاءالله زودتر بری خونه خودت:)
چرا فحش میده؟؟:)
من با اقوام خیییلی وقته رفت و امدی ندارم مگر مجبوری توی مراسم ببینمشون

سکوت شلوغ

کاش یکم از کدبانویی تو رو من داشتنم🥲

من از دبیرستان اشپزی میکنم خودمم دوست دارم 
البته الان مدتیه حال و حوصله ندارم راستش همش خسته ام:)
برنامه سراشپز پاپیون نصب کن خیلی دستورهای خوبی داره 
تو اینستاگرام هم اگر داری 
پیج های اموزشی خوب زیاد هست خدایی

سکوت شلوغ

سلام 

چی شده؟ سرما خوردی؟!

زهرا از دست تنبلیم و اینکه خیلی کم دیگه میبینمش شاکیه :/

 

خب خانواده اشون خیلی صمیمی هستند با هم و واقعا پشت همدیگه  نمیشه این صمیمیت رو خراب کرد 

کلا نظرم درمورد خانواده عوض شده ، الان میگم آدم ده تا بچه داشته باشه هم کمه:)))

 

پیج ها رو چک میکردم ولی شلختگی خاص خودمو دارم  مثلا از دید من خونه عییییین طلاست ، مادرم میاد میگه برات متاسفم کی میخوای آدم شی؟! اشتباه کردم شوهرت دادم :))))))) 

یعنی اینقدر خوبم من :)

 

مطمعنم خیلی هنرمندی ،خوش به حالت

 

 

 

سلام 
آره اونم شدید :)
مگه نمیگی مسئولیت پذیر ترشدی تمرین میکنی اشپزی و اینا ؟ پس دیگه چرا باید از تنبلیت شاکی باشه؟:) تنبل نیستی که
خانواده ما مراسما و مناسبت ها که جمع میشدیم خونه بابابزرگم 
حدود پنجاه نفری میشدیم 
خییلی سروصدا و حرف و حدیث میشد:)
البته خوش میگذشتا واقعا 
الانم مناسبت ها جمع میشیم ولی بعد بابابزرگم دیگه مثل سابق نیست
من همیشه خانواده کم جمعیت و آروم کم رفت و آمد ترجیح دادم
درخودم نمیبینم دائم در رفت و آمد مهمانی رفتن باشم بالاخره هر مهمونی رفتنی یه دعوت کردن هم داره
نه اینکه بد باشه ها اصلا 
ولی من کمی اخلاقم پیرزنیه:) دیگه حال و حوصله افتادن تو دور مهمونی هارو ندارم:)

درمورد بچه هم بالاخره باید امادگی روحی و جسمی و مالی داشت واسش
دیگه ظاهر خونه رو تو تمیز میکنی:))
حالا من عادت بدی دارم توی تموم کشوها و کمد ها و کابینت ها همه چیز باید درنهایت نظم و کاربرد مشابه سرجاشون بزارم
حتی لباس هارو اتو میکنم از تیره به روشن اویزون میکنم داخل کمد 
جوراب و ملحفه هم اتو میکنم:|
دلم اتو پرس میخواد بااین کتفم نابود شده
نه والا هنرمند نیستم قبلنا خیلی علاقه داشتم دائم دستورای جدید تست میکردم میپختم اونی که خوب تر میشد یادداشت میکردم
الان دیگه هیچ کاری نمیکنم:) 
درمورد اون سوالت که سانسور کردم یادم رفت جواب بدم
نه میرم سرکار فعلا ،قسمت نمیشه انگار
سکوت شلوغ

سلام 

آمپول بزن خوب میشی :)))))

فقط میتونم بگم دعا کن که آدم بشم :)))))))

 

یه خوبی که دارن اینه که هرجا جمع میشن تا استکان آخر دست جمعی میشورن و تمیز میکنند بعد میرن برای همین مهمونی هاشونم دوست دارم به هیچ کس فشار نمیاد 

اهل کلاس گذاشتن برای همدیگه هم نیستن 

 

باور نمیکنم تو کاری نکنی...

 

ان شا الله در کنار کارت اون هم اوکی بشه؟! 

 

 

 

:) سلام
الان آدم نیستی؟
چرا مدت طولانی غیب شدی؟ فکرکردم دلت نمیخواد باهامون حرف بزنی دیگه
ماهم همین جوری هستیم تو دور همی ها و مهمونی ها کمک میدیم 
ولی من حرفم کمک کردن به میزبان نیست
حرفم حال و حوصله دائم دیدن همدیگه و حرف و حدیث شنیدنه:)
تو عروس بزرگ خانواده شوهرت میشی؟
تابستون شانسکی یه کیک هویج پختم خونه بابابزرگم البته
دقیق خاطرم نیست که چه کار متفاوتی انجام دادم که اونقدر خوب و لطیف شد
عین کیک های کافی شاپ خوشمزه بود
یادداشت نکردم الان دیگه یادم نمیاد فقط میدونم چندتا دستور قاطی کردم 
نمیدونم:) دیگه چندان ذوق و شوقی ندارم براش
وقتی یه چیزی خییلی طولانی وقفه میوفته و نمیشه دیگه ذوقی هم نمیمونه 
جهیزیه گرفتی؟ طرفای شما رسمتون چجوریه؟

سکوت شلوغ

سلام مجدد 

نه فرشته ام 😂😂

این چ حرفیه ، راستش همه چیو بهش گفتم درمورد این وبلاگها و....

با اجازه خودش هم اومدم

راستش خیلی درگیر روزمره زندگی شدم ، اوایل گنگ بود همه چیز برام ، نظم نداشت هیچی، از طرفی اون شکلی که فکر میکردم هم نبود ، یه زمانی بهم میگفتن سبک زندگی که برای آینده ات ترسیم کردی واقعی نیست 

واقعا هم همین شد ، فکر میکردم بایه پسر همفکر ازدواج کنم شب تا صبح ،صب تا شب در حال کار جهادی ام 😂😂😂ولی ای دل غافل ، زندگی قاعده و قانون خودش رو داره ، اهداف خودش رو داره  

اصلا واژه جهاد رنگ و بوش عوض میشه

 

 

یا مثلا فکر میکردم چون دین گفته جهیزیه و خونه با مرده ولی زن راضی باشه چون داخل دین گفته اجرا کردنش آسونه ، ولی نیست 

ما در کل رسوماتمون برای مردها سنگین تره تا دخترها ، ولی خب از طرفی هم شغل و... اینجا بهتره 

من مادرم  سه چهارتا تیکه خرید البته اینم با کلی دعوا چون من و نامزدم راضی نبودیم اصلا و ابداااااااا البته برای کمک های مادر شوهرم هم اصلا راضی نبودم ، بهشون گفتم عمری تلاش کردین مال خودتونه ماهم خودمون بدست میاریم

 

در کل عروسی و خونه و غالب جهیزیه با مرده ولی خانواده های دو طرف هم کمک میکنند ، نمی‌دونم شما رسم چمدون دارین یا نه ،ما رسم چمدون هم داریم

 

یکی از رسومات دیگه که همیشه با دک و پز میگفتم من جلوشو میگیرم این بود که طلا نمیپوشم ، در صورتی که دخترای عقدی  منطقه اشون حداقل ۶ تا النگو و ... همیشه باهاشونه ، من همشو فروختم باهاش ملک خریدم :) پساخیز خوبی نداشت:/ هرجا جمع میشیم از مادرشوهرم میپرسن براش نخریدین؟! یا فکر میکنن شوهرم نداشته مجبور شدم بفروشم :(( درصورتی ک من فکر این بودم فردا روزی زمین ها‌گرون بشه برای بچه امون نمی‌تونیم بخرین

کلا با رسومات جنگیدن آدم رو پیر می‌کنه 

 

مثلاً من و همسرم عروسی نمیریم ، خب طبعا عروسی با سر و صدا هم نمی‌گیریم ولیییییی از الان دو طرف دهنمون سرویس کردن:/

 

 

در کل من خیلی رسومات رو بلد نیستم چون در قید و بندش نیستم :)

 

آره ، من عروس بزرگم ، هم دختر بزرگ خانواده ،بقیه دخملا از من کوچیکترین:)

ی سری وسایلا رو با بخشی از وام ازدواج خریدیم

ی سری هم خانواده هامون 

البته هنوز خیلیش مونده:/

 

 

:)
آره یادمه چیا میگفتی در مورد کار جهادی:)
رسم چمدون چیه ؟ مانداریم
همیشه کنارگذاشتن رسوم سخت بوده و هست 
ولی گفت وگو کنید از فکرتون بگین فکرنکنم مخالفت کنن بگین چجور عروسی مبخواین دلیل خودتون بگید اوناهم قانع میشن
آره شنیده بودم طرفای جنوب غالب جهیزیه بامرده
ما تا چند سال مهریه هامون سنگین میگرفتن کوردا رسم داشتن مثلا مهریه میگفتن ده مثقال طلا و ..!!!
الان دیگه نه چند نفر که آسون تر گرفتن راه برای بقیه هم بازشد:)
عروسی هم طرفای ما با سروصدا بوده وهست 
مگر کلا عروسی نگیری بری سفر 
طلاهات فروختی خب باهاش زمین خریدی فکرنکنم کاربدی باشه:)
البته چون عقدی برای خانواده همسرت بازخورد خوبی نداره 
چون همه همون فکرارو میکنن 
الان شوهرت شغلش چیه؟ یه سال شده که عقدین؟
درمورد قاعده و قانون زندگی مشترک بنظرم اگر دوطرف فکر و اهدافشون همسو باشه علاقه باشه بینشون سخت نیست 
بقیه شم میخری ان شاءالله:)
حیف خیلی دوری وگرنه عروسیت میومدم :)) 
سکوت شلوغ
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

سلام مریمی 

ببخشید من پیامتو دیدم دیگه کار پیش اومد نشد جواب بدم 

تا الان ....

 

رسم چمدون ،خرید هرچیزی که لازمته مثلا ی چمدون لوازم آرایشیه ، یکی یا چندتا چمدون هم لباس و مانتو و پارچه و خلاصه هرچیزی که لازمه 

تو منطقه ما رسمه قبل عروسی میخرن ولی تو منطقه اونا هم با عقد هم با عروسی 

 

متأسفانه خیلی تجملاتی شده ،اگر فقط لوازم مورد نیازشون رو می‌خریدم به نظرم خوب بود. الان مسابقه است دختر فلانی سه تا چمدونه من چهارتا اون یکی پنج تا شورش رو در آوردن:/

 

هوووف مریم دلت خوشه ، من شانس آوردم با مردی ازدواج کردم که خیلی مستقله و خودش دو طرف مدیریت می‌کنه واگرنه من که همش جیغ جیغ میکنم 

اصلااااااااااااا درکت نمیکنن میگن شماها سختگیری ، دل مرده این  و تو این کشور ال و بل میشه حالا آهنگ عروسی شما گناهه؟ وووووو😁😂

 

**** ** ********* ***** *** * ** *** * *** *** 

 

سخت نیست ، متاسفانه من آدمی ام که نظر خانواده ها برام مهمه همین باعث میشه که همه جا محکم نباشم. 

 

بیا :)

هم منو میبینی هم خپلی رو :) 

 

ممنون ممنون

 

** ****** ****** *** ****** ** *** 

سلام خواهش میشود:)
چه رسم بیخودیه رسم چمدون :))))
مگه دختر قبل شوهر کردنش هیچی نداشته ؟ 
پنج شیش تا چمدون خرید ؟:)))
من خرید کردن خیلی دوست دارما ولی نه این مدلی و این شکلی
ما همون لباس عقد و متعلقاتش میگیریم با حلقه 
تو رسم چمدون به جا اوردی؟:) 
متقابلا برای داماد هم هست؟ عروس برای داماد همه چی بخره؟
البته حتی اگر باشه برای داماد هم باز وسایل و لباس و.. دختر هم گرونتره هم خیییلی بیشتر

انصافا منم یکی از مهم ترین خواسته هام همینه طرفم مستقل باشه مدیریت کنه خانواده هارو:)
دیگه مامانت حتما میگه من آرزو دارم بچه اولمی و اینا
خانواده همسرتم میگن ما فلان چیز میخوایم عروسی پسر اولمونه:)))
والا خییلی دلم میخواد بیام عروسیت
ولی هم دوره هم تنهام وهم روم نمیشه:)
خپل منظورت زری؟
:)

سکوت شلوغ

رو چمدونا غالبا 6تا النگو یا یه گردنبند هم هست 

من بهشون گفتم هیچی نمیخوام ، خودشون گفتن زشته و ..... 

ولی در کل منم باهات موافقم 

حالا ما خوب بود وسایل چمدون باز نکردن چون از قبل گفته بودیم که بدمون میاد 

 

چند وقت بعد ما ی عقدی بود می‌گفت همه چی رو هم نشون دادن://// 

یا مورد داشتیم عقد به خاطر طلا عقب انداختن:/// 

 

در کل این رسومات خیلیییی بیهوده است ،آدما رو از زندگی عقب میندازه 

 

 

حالا تا سال دیگه شاید دو نفری اومدین:))

رو شدن ندارن ک  ، دوری هم آدم باید دنیا دیده بشه:)))

نگران نباش حدودا ۲هزار و ۵۰۰ نفر دعوتن :/// هرکی به هرکیه:)))

 

آره خود خودشه

:))))))))

 

 

خب همون طلاتونه؟ یابازم میخرید؟!
وسایل چمدون خانواده داماد باز میکنن؟ 
مگه همون موقع نمیدنش به عروس؟
آقا این رسم چمدون خیییلی بده :))) 
طرفای شما خیلی به پسر سخت میگیرید انگار
شاید :) 
والا به من باشه یه عقد ساده و راحت میگیرم تهشم یه شیرکاکائو با کیک شکلاتی بایار میخوریم خلاص!
هیچکس هم دعوت نمیکنم:)))
شوخی میکنی؟؟ دوهزار و پونصد نفر ؟؟؟:)))
چه خبره؟ انقدر فامیل دارید؟؟
خییلی هزینه سنگینی میشه عروسی به این شلوغی:) تازه نمیشه مدیریت کنی 
همسن هستین با زری؟

سکوت شلوغ

اره هم سن هستیم 

متاسفانه همینقدرررررررر فجیع ، حتی اگر بریم ماه عسل بازم همین حدود آدم برای ولیمه دعوت میکنن:/ 

ماها درجه یک دعوت میکنیم حدودا ۵۰۰ نفر میشیم 

ولی اونا ۲ هزار نفر تازه اگر دست پایین بگیرن:///

 

آخ مریمی کاش میشد این مدلی عقد و عروسی گرفت واقعا سخته همه چی:/ 

فک کن ماها جز خونه و ماشین و.... باید به فکر این مسخره بازی ها هم باشیم 

 

خخخ من ی رسم رو در خفا لگد مال کردم ، اولین عیدی که نامزد میشیم رسم داریم ی گوسفند و یه تیکه طلا و آجیل میبرن برای عروس ولی منطقه اونا رسم نبود منم نگفتم اصلا و ابدا 

بعد که برای عروسمون گردنبد و.... بردیم اونا فهمیدن ،بهم گفتن میگفتی خو منم گفتم تو منطقه اتون رسم میشه ،دوست نداشتم بگم :)))))

 

خیلی مسخره است فک کن تو جشن چمدون باز میکنن :/خانواده داماد باز میکنن ولی خوشبختانه همون لحظه که رفتیم برای خرید به مادرش اینا گفت هیچ کس چمدون باز نکنه ،من برای زنم میخرم نه مردم خوشبختانه باز نکردن ( درکل مادر و پدر خیلی خوبی داره)

 

اون طلا رو خانواده داماد میزارن برای عقد ولی بقیه هم کادو میدن در حد خاله و دایی و عمو و اینا طلا میدن البته بستگی داره در چه حد براشون عزیز باشی:) 

یا پوله یا طلا ...

 

اونا برای عروسی تو مراسم کادو نمیدن وسیله خونه کادو میدن ولی ما رسم پول و طلا داریم 

 

مریم خیلی جالبه ما در کل یک ساعت و خوردی فاصله امونه ولی از نظر رسومات خیلی باهم تفاوت داریم :)))

 

سختگیری به داماد بستگی به خانواده ها داره. 

البته منطقه ما هنوز در اون حد کمبود شغل و... نیست خداروشکر ...

بعد یه خوبی که دارن اونا اینه ک برای بچه ۱۶ سالشون شروع میکنن خونه ویلایی می‌سازن 

 

راستی یه مراسم به اسم واطلبون هم داریم:) 

چند روز بعد عروسی خانواده داماد و اقوامشون دعوت میشن خونه خانواده عروس 

اونا رسم دارن خانواده عروس فک کنم ی تیکه طلا میدن به عروس 

 

تو هم از رسوماتتون بگو همش منو تخلیه اطلاعاتی کردی ک :))))

 

خواستم بگم برید ماه عسل که همچین هزینه ی سنگینی ندین که دهانم بدوختی:))))
خییلی زیاده دوهزار و پونصد نفر خدایی 
حتی اگر کادو خوبم بدن بازم زیاده 
جمعیت یک روستای بزرگه:))))
فامیل درجه یکتون پونصد نفره؟؟:)) فامیلای درجه یک من صدنفر به زور میشن
تازه بنظرم سی چهل نفر بیشتر نیستن!
ما اصلا رسومات شمارو نداریم خداروشکر:)
ما یدونه رسم داریم که دوماد برای بزرگ خانواده عروس که معمولا پدربزرگه پارچه کت و شلوار میبره به اصطلاح کسب اجازه میکنه واسه دخترشون
بابابزرگم خدابیامرز عاشق این رسم بود :) دائم میگفت هیچکس ننیاد شما دخترارو بگیره چرا؟ تکلیف پارچه کت و شلوار من چی میشه شما مجرد بمونید؟:))))
بعد عیدی مناسبتی داماد یه کادو به عروس بده اونم نشونه محبتشه میتونه نده 
چندان رسم سفت و سختی نیست برامون 
مگه با همسرت یه جا نیستین؟
والا من کوردم کرمانشاه بزرگ شدم یارم کلا یه استان دیگه س 
(ترک نیست) هیچ کدوممون ازاین رسم ها نداریم:)
رسم مادرزن سلام داریم :)) 
دیگه پاتختی داشتیم که برچیده شد قبلا مراسم جدا میگرفتن الان همون عروسیه هرکی خواست کادو میده
دیگه جونم برات بگه رسم خاصی نداریم مثل چمدون و اینای شما
آقا ما یه قوم بزرگی ازمون که ما جزئش نیستیم پنج سال پیش اومدن رسم طلارو برداشتن:) گفتن اگر داماد وضعش خوب بود دلش خواست جدا ازحلقه میتونه هرچی خواست برای دختر بخره غیر این نه ! خانواده دختر نباید ازش توقع داشته باشن حتی کمک کنند خونه بخره 
من خیلی حال کردم بااین حرکتشون :)
ما طلا ایناهم رسم خاصی نداریم مثلا بگم فلان قدر النگو و سرویس!

سکوت شلوغ

چقدر خوبه رسوماتتون 

خدا رحمتشون کنه 🖤

در کل به نظر من دختر و پسر باید خودشون تلاش کنند از خانواده ها چیزی نخوان 

رسومات هم بندازن دووووووووور 

 

 

تشکر
یادم نمیاد رسم خاصی داشته باشیم شایدم قبل ترها بوده به مرور کمرنگ شدن
مثل بله برون حنابندون پاتختی 
اینارو ما تا ده سال پیش خیلی جدی داشتیم الان چند ساله ندیدم 
میدونی سکوت فکرت درسته ها منم موافقم 
من اصلا رو مستقل بودن خیلی حساسم 
ولی خانواده ها هم خوبی بچشون میخوان اگر کمکی میکنن یا حرفی میزنن نباید دائم رد کنی دلشون می شکنه 
مثلا دائم مامان من میگه برای عروسی داداشت فلان کنم و بهمان کنم
خب آرزو داره 
یه جاهایی باید راه اومد با خواسته شون یه جاهایی هم باید اونا به خواسته بچه هاشون احترام بزارن

سکوت شلوغ

 دقیقا برای همین دربرابر کمک هاشون خیلی وقتا سکوت میکنیم 

ولی ببینم دارن اذیت میشن یا میخوان به خاطر ما وام بگیرن عصبی میشم دست خودم نیست رد میکنم 

:) ازوقتی متاهل شدی نسبت به قبلت خیلی عاقل شدی
:)))
سکوت شلوغ

امیدوارم همین طور باشه :):

 

نه جدی خیلی تغییر کردی 
دیدگاهت فکرات حرفات:)))

سکوت شلوغ

چه خوب 

:))))

 

ممنونم مریمی (بوس)

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
مهربانی شما چه رنگیست؟

اگر یادمان بود وباران گرفت نگاهی به احساس گلها کنیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan