- يكشنبه ۲ بهمن ۰۱
- ۱۶:۲۷
مامان من زن بسیار صبور و مهربانی هست ( بدون اغراق) دروصف مهربونیش همین بس که اگه برادر زاده هاش مهمونمون باشن و سقف روی سرمون خراب کنند حتی خم به ابرو نمیاره! ولی روی چندتا چیز حساس و مدام تذکر میده ، یکیش انداختن پا روی دسته مبل ها یکی دیگه هم انداختن دستکش ظرفشویی بغل سینک ظرفشویی! نمک زیاد خوردن من ...
روزی ده بار بابت اینا بهم تذکر میده و غرمیزنه ،گاهی وقتا با شوخی و خنده رفعش میکنم گاهی وقتا هم جوری گاردش میبنده که نه تنها شوخی و ماچ جوابگو نیست بلکه یه دمپایی هم نثارت میکنه!
خاله ی بزرگم آدم بشدت سرمایی هست خونه شو قد زیر زمین جهنم گرم میکنه تاجایی که نفس آدم میگیره و یاد عذاب شب اول قبر میوفته! اصلا هم اجازه نمیده پنجره ای واکنی هوا عوض بشه یا درجه شوفاژ هارو کمتر کنی ، حالا هرکی که میخوای باشی .
دایی جان هم اخلاق خاصی داره و به شدت وسواس ، نشستن روی زمین و همزمان چایی خوردن تو خونه ش ممنوع کرده، چون یبار چند سال پیش مهمون چایی رو چپه کرد روی فرش ،باز گذاشتن موهای بلند دخترا قدغن کرده ،باور کنید وقتایی که اونجام ازبس مجبورم موهام مثل جومونگ بالای سرم گوجه کنم تا چند روز ریشه ی موهام و پوست سرم درد میگیره!
برای خوردن تخمه و تنقلات توی خونش باید از چیزی به نام زیرکونیوم (پهن کردن چیزی زیر ماتحت برای جلوگیری از ریخت وپاش ،با عرض پوزش) استفاده کنی !
من گاهی درک نمیکنم که چرا انقدر سخت میگیرن گاها دربرابر مقرراتشون اعتراض میکنم و میگم : مگه خونه نباید اونجایی باشه که بهش پناه اورد؟؟ بزارین راحت باشیم !
معمولا اعتراض هام به جایی نمیرسه و کلا خواهرا و برادر پشت همن و دائم درحال به روز کردن قوانین سفت و سخت برای خونه هاشونن!
از صبح فکر میکنم اگر روزی خودم خونه ای داشتم چه کنم؟ چه قانونی بزارم که تا دسته بیل بره تو حلق مهمونام؟؟
یکیش این نباشه که ورود بستگان درجه یک مخصوصا خاله و دایی ممنوع؟
- ۸۸