بعد از سی و دو روز بالاخره نوبت بازکردن گچ دستم شد
شوکه شدین خبر نداشتین؟
مبهوت این همه خویشتن داریم شدین میدونم ، چون من فقط به ده بیست نفر بیشتر نگفتم!!!
داشتم میگفتم بعد سی و دو روز که قد سی و دوماه طولانی بود رفتم برای بازکردن گچ دستم
در وضعیتی که بخاطر کم خوابی و درد دندون عقل رنگ و روی میت داشتم و
هم چنین دچار یاس فلسفوی هم بودم نمیدونم چیه ولی بنظرم چیز باکلاسیه گفتم دچارش بشم بدنیست!
نشسته بودم تو مطب سرمو تکیه داده بودم به دیوار چشمامم بسته بودم تا صدام کنن
خانومی نشست کنارم شروع کرد زیر لب حرف زدن
یهو گفت توروخدا میبینی عاقبتمو؟ اینه مزد این همه سال زحمتم؟؟
فکرکردم لابد داره با موبایل حرف میزنه توجه نکردم
که گفت اره داشتم میگفتم کلی سال با نداریش ساختم و دم نزدم حالا اقا واسه من شلوارش دوتا شد
ای تف به معرفتت بیاد مرد تفففففففف
هم چین که تف غلیظ دومی رو گفت محکم با کف دستش کوبید به پام
اینجا دیگه فهمیدم با منه و هم از ضربش شوکه شدم با خشم وغضب برگشتم یه اعتراضی نصیبش کنم
که بی وقفه شروع کرد به حرف زدن
از زمانی که تو شکم مادرش بوده و اولین لگدی که زده تعریف کرد تا زمان حال حاضر!
نمیدونم چرا زدن منو با اون دست سنگینش نگفت !!
سرم سنگین شده بود خوابم میومد کلافه شده بودم از حرفاش که هر پنج ثانیه وسطش یدونه هم میکوبید به پام
_ اره الانم که هوو سرم اورد ، چقدر باید ادم بی چشم ورو باشی چقدر ! ( اینو بیست بار گفت )
گفتم شما هیچ کاری نکردی؟
راستش کنجکاو بودم بدونم همچین موقعیتی باید چه کرد :)
که گفت نه بابا من آدم بی دست وپا و بی سرو زبونی ام !
خواستم بگم اونجوری که تو میزنی به پام و نیم ساعتم هست گوشامو گرفتی به کار هم دست داری هم زبون الحمدالله!
که منشی صدام کرد
منشی و دستیار داشتن حرف میزدن در حین بازکردن دستم
منشیه گفت اره یه جوری زده به شوهرش سرش ده تا بخیه خورده دستش شکسته دنده اش ترک برداشته و...
همشم میگه بیشتر ازاینا حقشه رفته هوو سرم اورده!
فقط یه جمله تو سرم چرخ میخورد و اکو میشد و پخش میشد و پراکنده میگشت:
من آدم بی دست و پا و بی سرو زبونی ام
من آدم بی دست وپا و بی سر زبونی ام...
خوب شد به حرفاش گوش کردما !
از اتاق بیرون اومدم باز خانومه جلوم سبز شد و گفت راستی نگفتی تو چرا دستت شکسته؟؟؟
کتک خوردی؟؟
یه لحظه خباثت در رگ هایم به خروش درامد وشد آنچه نباید میشد..
گفتم نه بابا کی میتونه منو کتک بزنه ؟
تو درگیری با اشرار دستم شکسته!!
رنگش پرید گفت ماموری؟؟
سعی کردم جدی وخشک رفتار کنم و گفتم تو دایره جرائم خانوادگی هستم!!
بااون رنگ زردم و ابروهای پر دراومدم عینک و لباس هاش گشاد مشکیم فکرکنم باورش شد
چون سریع یه تکون ریزی خورد و رفت!
+ قطعه بالارو خودم با پیانو زدم براتون:))) ( الکی )