آینه ی نگاهت را به من بده!

  • ۱۸:۰۶

اولین باری که من با مفهوم بیوتی آشنا شدم همون اوایل نوجوونی بود 

همون دورانی که تنها دغدغه م راحت شدن از شر خرمن سیبیلام و کم شدن جوش های صورتم بود

من یادمه اون موقع ها هروقت مهمونی یا عروسی میشد از وسایل مامانم دزدکی با اقدس استفاده میکردیم که زیباتر بشیم!

یک کرم استیکی مک داشت که این عین بتونه صورت گچی و مصنوعی میکرد بعد ازاین که به مقدار خییلی زیاد ازاین کرم میزدیم میرفتیم 

 سراغ رژگونه مامانم که خیییلی قرمز بود روی لپ هارو یه دایره قرمز میکردیم بعدم با انگشت یکم ازهمون میزدیم پشت پلک هامون و رولبمون!

خودمون که بعداز اتمام عملیات زیباسازی فکرمیکردیم خییلی خوشگل شدیم والان که عکس هامون میبینم بیشتر شبیه خدابیامرز مایکل جکسون شدیم!

امروزه صنعت مد و زیبایی  تاکید دارن به نچرال بودن ! 

و مدل هایی استفاده میکنن که خیییلی نچرالن خییلی ، همه هم عکس هاشون ادعای نو فیلتر  نو میکاپ دارن!

همین اقدس ما عمل دماغش گردن نمیگیره! هرجا میره میگه نههه من عمل نکردم:)

البته نقش اقایون نباید نادیده گرفت !

شنیدین میگن دست های پشت پرده و مافیا و باند بازی و ..؟ 

توی این قضیه منظور تک تک اصطلاح های فوق اقایون میباشد ، شاید بگید نههه خانم ها واسه دل خودشون اینکارارو میکنن و ...

ببینید عزیزان شنیدین میگن یه جوری طرف متقاعد کن که فکرکن تصمیم خودشه؟؟

اینم همونه ! 

  • ۱۲۶

همسایه ها یاری کنید!

  • ۱۹:۱۷

جدی جدی من نوشتنم نمیاد! دریغ از ایده ای ،فکری ،جمله ای و..هییییچ ذهنم پاک پاکه! دستم به دامنتون نزارین این نیمچه دلخوشی من بمیره!

چندتا احتمال تو ذهنم هست ، 1- یکی منو نفرین کرده! متاسفانه انقدر تعداد آدم هایی که اذیتشون کردم چه درکودکی چه نوجوانی زیاده که نمیدونم کدومشونه برم طلب مغفرت کنم! 2- یکی قوه تخیل و استعداد خاص نوشتن منو دزدیده! کارهرکی هست خدارو خوش نمیاد خودش بیاره بزاره سرجاش.


  • ۱۱۲

شدم آن عاشق دیوانه که بودم....

  • ۱۸:۲۰

میترسم از این کشور خوسیده ی خوشبخت 

بیدار بشم و این طرف مرز نباشی

تو خو زمین باشم و بارونی و گندم

بیدارشم و اما تو کشاورز نباشی

میترسم ازاینجا بری و خونه برمبه

له شم و تو به معماری آوار بخندی

آواره بشم مملکتم دست تو باشه

هیهات اگر ارتش موهات نبندی

دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید

میترسم ازاون لحظه که دیوونه نباشی

هی پست کنم عمرعزیزم درخونه ت

یک عمر کسی دربزنه خونه نباشی

  • ۱۴۹

بیا قسمت کنیم سیبی ز هفت سین

  • ۰۰:۰۸

یک جور غمگینی خوشحالم!

 

غمگینم از سالی که گذشت سالی که برای من راستش سخت گذشت

 

سال هزار و چهارصد را زین رو سال ازدست دادن نامگذاری کردم !

 

خوشحالم چون گذشت ، تموم شد 

 

امیدوارم سال جدید غبار از دلمون پاک بشه امیدوارم تنتون سلامت باشه

 

امیدوارم هیچکس غم از دست دادن عزیزی تجربه نکنه 

 

امیدوارم  خنده ها پررنگ تر بشن 


 

+ نکو باشد به عید این رسم و آیین.

  • ۶۰

رد پای به جا مونده از کدوم غمه؟

  • ۲۰:۲۲

موهای سفید سرم بیشتر شده ازاون آشفتگی دراومدن و تبدیل به یک دسته ی سفید سمت راست سرم شدن

  • ۱۵۵
مهربانی شما چه رنگیست؟

اگر یادمان بود وباران گرفت نگاهی به احساس گلها کنیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan